محل تبلیغات شما

ملت عشق



به نام قدرت مطلق

در روز دوشنبه 21 مهر 1398 لژیون ملت عشق با دستور جلسه برداشت از سی دی شمشیر در سنگ به استادی کمک راهنمای محترم همسفر ندا و دبیری همسفر زهرا و اعضای لژیون آغاز به کار نمود.
شوالیه های قرون وسطی با شمشیر و سپر در برابر دیوار سنگی

گنج های ما رنج های ما هستند و با این رنج ها است که انسان دارای سرمایه های کلانی در زندگی می شود 
یعنی آگاهی هایی که به طور عمیق کسب کرده است .

به نامقدرت مطلق الله 

 

کسانی که در کنگره نقش تماشاچی را بازی می کنند مسلما نمی توانند موفق شوند . فردی که وارد کنگره می شود وقتی در لژیون ها قرار می گیرد باید به آموزش ها و مسئولیت هایی که کمک راهنما به رهجو می دهد به نحو شایسته جامع عمل بپوشاند و .


چهاردهمین جلسه از دوره شصت و نهم سری کارگاه‌های آموزشی ویژه همسفران کنگره 60 با استادی دیده‌بان جهان‌بینی جمعیت احیای انسانی کنگره 60 امین دژاکام، نگهبانی همسفر فخری و دبیری همسفر طاهره با دستور جلسه (صورت مساله اعتیاد) در روز سه‌شنبه مورخ دوم مهرماه سال جاری رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.


جلسه دوم از دوره شصت و هفتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران سفر دوم، با دستور جلسه ، وادی اول و تأثیر آن روی من ، در روز چهارشنبه 98/7/3 با استادی و نگهبانی مهندس و دبیری همسفر مونا راس ساعت 9 آغاز به کار نمود.


" به نام قدرت مطلق الله"

چهارمین جلسه از دوره سی و ششم از سری کارگاه های آموزشی کنگره 60 ویژه آقایان همسفر، در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه " از فرماندهی تا فرمانبرداری " با استادی دیده بان محترم و استاد جهان بینی همسفر امین دژاکام  و نگهبانی همسفر علیرضا و دبیری همسفر رضا در روز پنج شنبه مورخ 98/05/17 راس ساعت 13 و 30 دقیقه آغاز به کار نمود.

به نام قدرت مطلق


برای حل هر موضوعی ، اول باید صورت مسئله اش مطرح شود. اول باید داده ها مشخص باشد. چه داریم، چه نقصانی داریم، چه باید بکنیم. اگر این مسئله مشخص شود، آدم های خردمند زیاد هستند و مسئله را حل می کنند. ولی اگر مسئله ای مبهم باشد، میلیون ها سال هم طول بکشد، آن مسئله حل نمی شود. هزاران سال گذشته است، هنوز در دنیا این مسئله حل نشده است.

به نام قدرت مطلق الله

در روز دوشنبه مورخ 98/6/25 لژیون ملت عشق با دستور جلسه ی سی دی تفکر ، تجربه ، آموزش با استادی کمک راهنمای محترم خانم ندا و دبیری خانم سمیرا و حضور اعضای لژیون در ساعت 17:45 دقیقه آغاز به کار نمود.

 

زندگی من تغییر نمی کند ، حال من خوب نمی شود ، مسافرم رها نمی شود مگر اینکه دانایی من افزایش پیدا کند .






سومین جلسه از دوره هفتاد و دوم  سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 ویژه آقایان مسافر در نمایندگی آکادمی با دستور جلسه "D-SAP" با استادی  دیده بان محترم آقای علیرضا زرکشو نگهبانی " مسافر علی " و دبیری " مسافر امید" در روز چهارشنبه مورخ 1398/08/01 راس ساعت 17:00 شروع به کار کرد.

به نام قدرت مطلق 

در روز دوشنبه مورخ 29 مهر 1398 لژیون ملت عشق با دستور جلسه سی دی گل ریزان ، به استادی کمک راهنمای بزرگوار خانم ندا و دبیری همسفر زهرا راس ساعت 16:45 دقیقه آغاز به کار نمود . 
 



به نام قدرت مطلق 

در روز دو شنبه مورخ 98/8/6 لژیون ملت عشق با دستور جلسه سی دی جهان ذهنی ، به استادی کمک راهنمای محترم خانم ندا و دبیری همسفر زهرا و حضور اعضای لژیون شروع به کار نمود .

 
بنابراین اولین راه حل عملی برای از بین بردن افکار منفی دوری از ضدارزش ها است. وقتی احساس بدی در درون ما ایجاد می شود باید دنبال آن احساس نرویم و از انجام عمل نادرست خودداری کنیم و در قدم دوم بایستی کارهای ارزشی را جایگزین کارهای ضد ارزشی نماییم زیرا تا فرشته نیاید دیو بیرون نخواهد رفت.

 

دستور جلسه ی لژیون پنجم روز پنجشنبه مورخ  98/8/9
سی دی " حال خوش 4"

*************************************************************

دستور جلسه ی لژیون پنجم روز دوشنبه مورخ  98/8/13
سی دی " وادی پنجم (سی دی اول)"

************************************************************

دستور جلسه هفتگی کنگره ۶۰ 
" وادی دوم و تاثیر آن روی من "
**********************************
سی دی های مرتبط :
هستی - ساختن قالب - شهر وجودی - وادی دوم



 

دستور جلسه ی لژیون پنجم روز دوشنبه مورخ 20/ ۸ / ۱۳۹۸ 
سی دی " زله در شهر وجودی "

دستور جلسه ی لژیون پنجم روز پنجشنبه مورخ 16/ ۸ / ۱۳۹۸ 
سی دی " حال خوش 5 "

دستور جلسه هفتگی کنگره ۶۰ 
" رابطه یادگیری و معرکه گیری "

سی دی های مرتبط:
رابطه یادگیری و معرکه گیری - نقض فرمان - با نادان سخن نگو- عناصر معرکه گیری

دستور جلسه هفتگی کنگره ۶۰ هفته آینده
DST و تجربه من از سم زدایی و سایر روش ها "

دستور جلسه هفتگی کنگره ۶۰ مورخ 27/ ۸ / ۱۳۹۸
" گلریزون "

* * * از هم اکنون خود را برای جشن زیبای گلریزون آماده کنیم.

همچون ستارگان بدرخشد و انوارتان حیات بخش باد.

به نام قدرت مطلق 

در روز دوشنبه مورخ 13آبان 1398لژیون ملت عشق با دستور جلسه وادی پنجم قسمت اول 
با استادی کمک راهنمای محترم خانم ندا و دبیری همسفر زهرا و حضور اعضای لژیون آغاز به کار نمود .
 
برای اینکه ما به طرف افکار مثبت برویم و در جهان ذهنی خود این افکار را به خوبی پرورش دهیم و به مرحله عملیاتی در آوریم و اضطراب ها و ناامیدی ها و.    بیرون  بیاییم



به نام همیشه هستی بخش
 

تنها و بی کس، بدونتکیه گاه، از جامانده و سردرگم، سوالات بی جواب و زخم عشق در سینه ای مملو از آهپنهان شده، چه بگویم از دردی که می سوزاند، از غم و اندوه که همراه با قطرات اشکاز چشمان انسان سرازیر می شود، از شب های بی خوابی، از روزهایی که در انتظار شب بهسر می شوند، از حسهای مدفون شده در خاک، دیگر نه حسی داری، نه امیدی، نه آرزویی ونه حتی نفرتی …

همچون صخره گلی در خودرفته و هر روز به پوچی و ظلمات و تاریکی نزدیکتر می شوی، این حسها را می شناسم، ازقعر جهنم سخن می گویم، از منتهای تاریکی، آنجا که دیگر هیچ کورسوی نوری دیده نمیشود و همه چیز و همه کس غریبه اند به جز تاریکی که با تو دم خور و هم آشیان شده.

به تاریکی لعنت نفرست …

او نیامده است که تورا با خود ببرد، او آمده است که تو را زنده کند. همه آنهایی که به جز تو در خوابآسوده آرمیده اند روزی این تاریکی را تجربه خواهند کرد و تو اینک آن را تجربه کردهای، با تمام وجودت، با تمام الکترونهای وجودت، آری بیا تا با تاریکی آشنا شویم،بیا با تاریکی دوست شویم و او را با تمام وجود در آغوش بکشیم و بوسه ای از سر مهربر گونه هایش بکاریم و هر آنچه که برداشتنی است از آن برداشت کنیم.

سپس آن را به عمقظلمات بسپاریم و سربرآوریم به آسمان، به دنبال جرقه های نور برویم تا به روشناییوسیع دست یابیم. خیال نکن چون تو رنج بیشتری میکشی انسان نالایقی هستی، سرزنش کردنرا کنار بگذار و به تمام اتفاقات خوب و بد زندگیت رجوع کن و به آنها احترام بگذارتا به باور واقعی دست یابی…

 با احترام، همسفر ندا





دستور جلسه ی لژیون پنجم روز دوشنبه مورخ 27/ ۸ / ۱۳۹۸ 
سی دی " کوله پشتی "
و گوش دادن به سی دی هفتگی (ماشین)

دستور جلسه ی لژیون پنجم روز پنجشنبه مورخ 23/ ۸ / ۱۳۹۸ 
سی دی " حال خوش 5 و 6"


دستور جلسه هفتگی کنگره ۶۰ مورخ 27/ ۸ / ۱۳۹۸
" گلریزون 



دستور جلسه ی لژیون پنجم روز دوشنبه مورخ 25/  9/ ۱۳۹۸ 
سی دی " فرق عمل سالم و به ظاهر نیک "


دستور جلسه ی لژیون پنجم روز پنجشنبه مورخ 28/ 9/ ۱۳۹۸ 
سی دی " سن"


دستور جلسه هفتگی کنگره ۶۰ مورخ 25/ 9 / ۱۳۹۸
" گلریزون 



به نام قدرت مطلق

در روز دوشنبه مورخ آذر 1398 لژیون ملت عشق با دستور جلسه ی سی دی ؛ ساختن قالب ، با استادی همسفر ندا و 
دبیری همسفر زهرا و دیگر اعضای لژیون آغاز به کار نمود .
ابتدا استاد بیست و دومین سال رهایی ، بنیان کنگره 60 را به تمام اعضا تبریک گفتند و سپس کمی در مورد بنیان کنگره صحبت کردند . 

 

دستور جلسه ی لژیون پنجم روز پنجشنبه مورخ 5/  10/ ۱۳۹۸ 
سی دی " از فرمانبرداری تا فرماندهی "


دستور جلسه ی لژیون پنجم روز دوشنبه مورخ 9/ 10/ ۱۳۹۸ 
سی دی " از نقطه سیاه تا رنگین کمان"


در ضمن هفته آینده لژیون پنجم خدمتگزار هستند. 
لطفا نیم ساعت قبل از شروع جلسه در کنگره حضور داشته باشید



 

28. آموزش‌های کنگره را دریافت میکنم و خیلی هم لذت میبرم و تا زمانی که حالم خوب است سعی میکنم که عمل کنم ولی زمانی که در یک شرایط خاص و یا تشنج قرار میگیرم و عصبانی میشوم کلاً فراموش میکنم که چه کار باید بکنم.
پاسخ: در آن حالت از دست دادن انرژی است که این حالت را برای ما به بار میآورد. وقتی که یک اتفاقی میافتد باید با کمی طمانینه رفتار کنیم. این چهارده ثانیه سکوت ابتدای جلسه 

به نام قدرت مطلق 

در روز دوشنبه مورخ 7 بهمن ماه 1398 لژیون ملت عشق با دستور جلسه (جزوه جهان بینی جلد 2) ؛ با 
استادی کمک راهنمای محترم ، خانم ندا و دبیری همسفر سمیه و حضور اعضای لژیون آغاز به کار نمود . 

در ابتدای جلسه از خدمات دبیر محترم لژیون خانم زهرا بابت 14 جلسه دبیری بسیار خوبشان تشکر به عمل آمد 
و در ادامه ، خانم سمیه خدمت دبیری را بر عهده گرفتند . 



به نام خدا

 

دستور جلسه لژیون روز پنج شنبه مورخ 98/11/24
سی دی چراغ از آقای مهندس



دستور جلسه لژیون روز دوشنبه مورخ 98/11/28
سی دی دامنه ی ارتعاش از آقای امین نویشته شود
سی دی تحمل از آقای مهندس  را گوش بدهید و در صورت امکان بنویسید


اطلاعیه: 

تاریخ 98/12/19 پاراگراف اول وادی اول از کتاب عشق به صورت واو به واو کار خواهد شد
برای آن تاریخ سی دی های مرتبطی که در ذیل اعلام می شود گوش داده شود و برای سفر اولی ها سی دی ندانی را بدان 1 نوشته شود
سی دی های مرتبط با وادی اول از کتاب عشق: خواست، تقدیرات و تفکرات - تفکر، تجربه، آموزش- لنگر کشتی را بکشید- ندانی را بدان 1- القا- احیا- تفکر و تحلیل روشهای غلط درمان
پاراگراف اول از وادی اول به این صورت انشاالله برای سفر دومی ها کار خواهد شد:
از اول وادی صفحه 10 کتاب تا سر حالا برمی گردیم سر اصل موضوع:»
هر خط از وادی در دفتر جداگانه با خودکار نوشته شود 
زیر هر خط برداشت هر شخص با مداد نوشته شود و در جلسه به مشارکت گذاشته خواهد شد.


تکالیف اعضای لژیون برای هفته درختکاری دوشنبه مورخ 98/12/5
خانم معصومه: مقاله در رابطه با درختکاری
(نویسنده مقاله موظف است خودش مقاله را تایپ و در وبلاگ قرار دهد و اگر امکانش را ندارد به صورت خوش خط نوشته و از آن عکس بگیرد تا در وبلاگ قرار داده شود)
همسفر زهرا: حفظ کردن یکی از پیام های کتاب و مشارکت در جلسه خصوصی همسفران در هفته درختکاری
همسفر منیره: مشارکت در جلسه خصوصی همسفران در هفته درختکاری
همسفر سیما: کنفرانس سی دی خواست، تقدیرات و تفکرات 5 دقیقه اول لژیون مورخ 98/12/5



به نام قدرت مطلق الله
در روز دوشنبه 28بهمن 1398لژیون ملت عشق با دستور جلسه ی سی دی دامنه ی ارتعاش 
به استادی کمک راهنمای محترم خانم ندا و دبیری همسفر سمیه وحضور اعضای لژیون آغاز به کار نمود.


 

 

دستور جلسه لژیون روز پنج شنبه مورخ 98/12/1
ادامه سی دی چراغ  و سی دی امواج از آقای مهندس



دستور جلسه لژیون روز دوشنبه مورخ 98/12/5
جزوه جهان بینی جلد 2 از صفحه 25 تا 33
سی دی های مرتبط: جهان بینی 1 و 2- ساختار درون- حس- منیت- ترس- ناامیدی مدل قلعه عقل


تکالیف اعضای لژیون برای هفته درختکاری دوشنبه مورخ 98/12/5
خانم معصومه: مقاله در رابطه با درختکاری
(نویسنده مقاله موظف است خودش مقاله را تایپ و در وبلاگ قرار دهد و اگر امکانش را ندارد به صورت خوش خط نوشته و از آن عکس بگیرد تا در وبلاگ قرار داده شود)
همسفر زهرا: حفظ کردن یکی از پیام های کتاب و مشارکت در جلسه خصوصی همسفران در هفته درختکاری
همسفر منیره: مشارکت در جلسه خصوصی همسفران در هفته درختکاری
همسفر سیما: کنفرانس سی دی خواست، تقدیرات و تفکرات 5 دقیقه اول لژیون مورخ 98/12/5



اطلاعیه: 

تاریخ 98/12/19 پاراگراف اول وادی اول از کتاب عشق به صورت واو به واو کار خواهد شد
برای آن تاریخ سی دی های مرتبطی که در ذیل اعلام می شود گوش داده شود و برای سفر اولی ها سی دی ندانی را بدان 1 نوشته شود
سی دی های مرتبط با وادی اول از کتاب عشق: خواست، تقدیرات و تفکرات - تفکر، تجربه، آموزش- لنگر کشتی را بکشید- ندانی را بدان 1- القا- احیا- تفکر و تحلیل روشهای غلط درمان
پاراگراف اول از وادی اول به این صورت انشاالله برای سفر دومی ها کار خواهد شد:
از اول وادی صفحه 10 کتاب تا سر حالا برمی گردیم سر اصل موضوع:»
هر خط از وادی در دفتر جداگانه با خودکار نوشته شود 
زیر هر خط برداشت هر شخص با مداد نوشته شود و در جلسه به مشارکت گذاشته خواهد شد.





به نام قدرت مطلق الله


با سلام و آرزوی سلامتی برای همه عزیزان

دستور جلسه لژیون پنجم(مجازی): 
روز دوشنبه 98/12/12 : سی دی امواج از آقای مهندس و امتحان از جزوه 1 جهانبینی
زمان تشکیل لژیون مجازی از ساعت 4 تا 5:30 بعدازظهر


روز پنجشنبه 98/12/15 : سی دی فریضه از آقای مهندس و امتحان از سی دی کفر
زمان تشکیل لژیون از ساعت 3 تا 4:30 بعدازظهر

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

قوانین و حرمتهای لژیون مجازی:
- در گروه امکان جواب سلام و احوالپرسی نیست
- از زمان تشکیل لژیون به جز راهنمای لژیون شخص دیگری اجازه صحبت کردن ندارد
- برای مشارکت کردن مانند لژیون عادی هر شخص علامت دست را می فرستد در صورتی که راهنما اجازه داد می تواند نوشته یا صدا در گروه ارسال کند.
- مثل لژیون عادی در صورت آنلاین نبودن برای رهجو غیبت منظور می شود.
- تکالیف بایستی نوشته و تا قبل از تشکیل لژیون در گروه فرستاده شود.
- سوالات امتحان در گروه فرستاده می شود و هر شخص بایستی طی مدت تعیین شده جواب سوالات را برای راهنما به صورت خصوصی بفرستد.

انشاالله با رعایت این حرمتها بتوانیم از یکدیگر آموزش بگیریم

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com




به نام قدرت مطلق الله

اطلاعیه مهم: 

با سلام خدمت تمامی اعضای لژیون
لژیون مجازی در واتس آپ تشکیل شده است.
لطفا همه اعضای لژیون این برنامه را روی گوشی خود نصب کنند و اگر شماره من را ندارند به صورت کامنت خصوصی زیر همین پست شماره خود را برای من بفرستند تا من آنها را هم عضو گروه بکنم.
سی دی امواج را در دفتر بنویسید و از دفتر عکس بگیرید و در گروه بفرستید.


روز دوشنبه راس ساعت 4 بعدازظهر 
 درمورد سی دی اموج در گروه صحبت می کنیم و اشکالات را رفع می کنیم.
لطفا همه اعضای لژیون روز دوشنبه آنلاین باشند.

تمامی حرمت های کنگره و لژیون در گروه مجازی هم بایستی رعایت شود.

احوال پرسی و فرستادن پیام غیرضروری در گروه ممنوع می باشد.




به نام قدرت مطلق الله



با سلام و آرزوی سلامتی برای همه عزیزان

دستور جلسه لژیون پنجم(مجازی): 
روز دوشنبه 98/12/19 : سی دی جهانبینی 1 و 2 از آقای امین و گوش دادن به سی دی استرس و امتحان از (به زودی اعلام می شود)
زمان تشکیل لژیون مجازی از ساعت 4 تا 5:30 بعدازظهر


روز پنجشنبه 98/12/22: سی دی بیل از آقای مهندس و امتحان از ( به زودی اعلام می شود)
زمان تشکیل لژیون از ساعت 4 تا 5:30 بعدازظهر


دستور جلسه هفتگی: وادی هفتم و تاثیر آن روی من
دستور جلسه دوشنبه و پنجشنبه هفته بعد جهت آمادگی سی دی های لنگر کشتی را بکشید برای دوشنبه و سی دی از تعطیلات چگونه استفاده می کنیم برای پنجشنبه

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

قوانین و حرمتهای لژیون مجازی:
- در گروه امکان جواب سلام و احوالپرسی نیست
- از زمان تشکیل لژیون به جز راهنمای لژیون شخص دیگری اجازه صحبت کردن ندارد
- برای مشارکت کردن مانند لژیون عادی هر شخص علامت دست را می فرستد در صورتی که راهنما اجازه داد می تواند نوشته یا صدا در گروه ارسال کند.
- مثل لژیون عادی در صورت آنلاین نبودن برای رهجو غیبت منظور می شود.
- تکالیف بایستی نوشته و تا قبل از تشکیل لژیون در گروه فرستاده شود.
- سوالات امتحان در گروه فرستاده می شود و هر شخص بایستی طی مدت تعیین شده جواب سوالات را برای راهنما به صورت خصوصی بفرستد.

انشاالله با رعایت این حرمتها بتوانیم از یکدیگر آموزش بگیریم

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com


"به نام قدرت مطلق"

در روز دوشنبه مورخ 98/12/12 لژیون ملت عشق با دستور جلسه ی سی دی امواج، در فضای مجازی 
با استادی کمک راهنمای محترم،خانم ندا و دبیری موقت خانم طاهره،راس ساعت 4بعد از ظهر، آغاز به کار نمود.

 


در ابتدا استاد محترم در مورد ویروس کرونا صحبت هایی را ارائه نمودند و سپس در مورد کارگاه های آموزشی که در برنامه ی واتساپ صورت می گیرد توضیحاتی را ارائه کردند .همچنین از تمام اعضا خواستند که در فضای مجازی نیز تمام قوانین و حرمت های کنگره را اجرا نمایند. 

به نام قدرت مطلق الله

در روز دوشنبه مورخ 19 اسفند 1398
لژیون ملت عشق با استادی کمک راهنمای محترم،خانم ندا 
و حضور اعضای لژیون در فضای مجازی،راس ساعت 4بعد از ظهر،آغاز به کار نمود.

 

علم جهان بینی متعلق به همه ی انسان هاست و مختص افراد خاص یا  مثلا ما کنگره ای ها نیست اما برای کسانی که در تاریکی هستند یک نیاز مبرم است یعنی من اگر در تاریکی باشم و جهان بینی بلد نباشم و این مسائل را ندانم نمی توانم از تاریکی بیرون بیایم چرا که تاریکی .




به نام قدرت مطلق الله



با سلام و آرزوی سلامتی برای همه عزیزان

دستور جلسه لژیون پنجم(مجازی): 
روز دوشنبه 99/1/4: سی دی اهمیت خواب شب از آقای امین
و امتحان از سی دی جهان بینی 1 و 2 از آقای امین و جزوه جهانبینی 2 از ابتدا تا سر قوانین حاکم بر ذرات
تعداد سوالات 8 عدد، به مدت 8 دقیقه
زمان تشکیل لژیون مجازی از ساعت 4 تا 5:30 بعدازظهر


روز پنجشنبه 99/1/7: سی دی اتصال
امتحان نداریم
زمان تشکیل لژیون از ساعت 4 تا 5:30 بعدازظهر


دستور جلسه هفتگی: اهمیت خواب شب و بیدار شدن در صبح زود

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

قوانین و حرمتهای لژیون مجازی:
- در گروه امکان جواب سلام و احوالپرسی نیست
- از زمان تشکیل لژیون به جز راهنمای لژیون شخص دیگری اجازه صحبت کردن ندارد
- برای مشارکت کردن مانند لژیون عادی هر شخص علامت دست را می فرستد در صورتی که راهنما اجازه داد می تواند نوشته یا صدا در گروه ارسال کند.
- مثل لژیون عادی در صورت آنلاین نبودن برای رهجو غیبت منظور می شود.
- تکالیف بایستی نوشته و تا قبل از تشکیل لژیون در گروه فرستاده شود.
- سوالات امتحان در گروه فرستاده می شود و هر شخص بایستی طی مدت تعیین شده جواب سوالات را برای راهنما به صورت خصوصی بفرستد.

انشاالله با رعایت این حرمتها بتوانیم از یکدیگر آموزش بگیریم

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

به نام هستی بخش

 


بین الطلوعین یعنی :

بین دو دمیدین (طلوع)روشنایی/ بین طلوع فجر (نماز صبح) تا طلوع آفتاب و زمانی که هوا تقریبا گرگ و میششده است.

به تعبیری دیگر، بینالطلوعین یعنی بین دو شرق، یک شرق یعنی طلوع صبح کاذب که خیط ابیض (نخ سفید) است وشرق دوم یعنی طلوع صبح صادق که طلوع آفتاب است. چنین حالتی در غروب هم وجود دارد.ساعات‌ بین‌ الطلوعین‌ یعنی‌، از طلوع‌ فجر تا طلوع‌ آفتاب‌ که از ساعات‌ بهشتی‌است‌.

برای بسیاری از مردم صبحها عذاب آورترین بخش روز به حساب می آید و مردمی هم که صبح زود بیدار می شوند،بسیارآزار دهنده به نظر می رسند.

 


به نام قدرت مطلق الله



با سلام و آرزوی سلامتی برای همه عزیزان

دستور جلسه لژیون پنجم(مجازی): 
روز دوشنبه 98/12/26: سی دی لنگر کشتی را بکشید از آقای مهندس
و امتحان از سی دی ایمان
تعداد سوالات ۵ عدد، به مدت ۵ دقیقه
زمان تشکیل لژیون مجازی از ساعت 4 تا 5:30 بعدازظهر


روز پنجشنبه98/12/29 : سی دی استرس
امتحان نداریم
زمان تشکیل لژیون از ساعت 4 تا 5:30 بعدازظهر


دستور جلسه هفتگی: کارگاههای آموزشی و لژیون در فضای مجازی

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com

قوانین و حرمتهای لژیون مجازی:
- در گروه امکان جواب سلام و احوالپرسی نیست
- از زمان تشکیل لژیون به جز راهنمای لژیون شخص دیگری اجازه صحبت کردن ندارد
- برای مشارکت کردن مانند لژیون عادی هر شخص علامت دست را می فرستد در صورتی که راهنما اجازه داد می تواند نوشته یا صدا در گروه ارسال کند.
- مثل لژیون عادی در صورت آنلاین نبودن برای رهجو غیبت منظور می شود.
- تکالیف بایستی نوشته و تا قبل از تشکیل لژیون در گروه فرستاده شود.
- سوالات امتحان در گروه فرستاده می شود و هر شخص بایستی طی مدت تعیین شده جواب سوالات را برای راهنما به صورت خصوصی بفرستد.

انشاالله با رعایت این حرمتها بتوانیم از یکدیگر آموزش بگیریم

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://roozgozar.com


                                به نام خدا
استرس وضعیتی است
                           استرس ودوپامین 
دوپامین هورمونى كه شادی را به شما هدیه مى‌دهد.
دوپامین یک ماده انتقال دهنده عصبی بوده و تاثیر این ماده در ارتباطات اجتماعی افراد در تحقیقات بسیاری به اثبات رسیده است. این ماده را که با عنوان "هورمون شادی و سرخوشی" نیز شناخته می شود، در واقع پاداش سیستم مغزی به بدن است.دوپامین به ما انگیزه می‌دهد تا در راستای اهداف، خواسته‌ها و نیازهایمان اقدام کرده و هنگام رسیدن به آنها از لذت وافر برخوردار شویم.به تعویق انداختن کارها، حس تردید، بی‌اشتیاقی، خستگی و بی حوصلگی با کمبود دوپامین ارتباط مستقیم دارد. شما می توانید با اهداف واقع بینانه و روش های سالم در زندگی میزان ترشح این انتقال دهنده را در بدنتان افزایش دهید.

به نام هستی بخش


سیستم پاداش مغز

ریوارد سیستم (انگلیسی: Reward system) یا سیستم پاداش، سیستمپیام رسانی ویژه مغز است که بدن را از برطرف شدن نیازهایش آگاه می‌کند

سیستم پاداش به گروهی ازساختارهای مغزی اشاره دارد که در برابر محرک‌های تقویت‌کننده یا لذت بخش نظیر موادمخدر و داروهای اعتیاد آور فعال می‌شوند. هنگامی که افراد در معرض محرکی لذت بخشقرار می‌گیرند، مغز شروع به افزایش آزادسازی نُرُترنسمیتر (پیام آور عصبی) دوپامینمی‌کند و فعالیت مناطق مغزی مرتبط با دوپامین افزایش می‌یابد. مسیر دوپامینی مهم‌ترینمنطقهٔ مغری مرتبط با لذت و پاداش است. سیستم پاداش مغز مسئولیت تحریک، یادگیریمشارکتی، احساس مثبت، به خصوص برای حالت‌هایی که لذت را به عنوان یک مؤلفهٔ اصلیمی‌شناسند (برای مثال شادی، سرخوشی و اشتیاق) را بر عهده دارد.

 


به نامهدایتگر

 

1- درگزارش نویسی باید توجه داشته باشید که صدایی که در اختیار شما قرار گرفته تا شماآن را به رشته تحریر درآورید در دست شما امانت است. بنابراین نمی توانید بهصلاحدید خودتان آن را کم یا زیاد کنید.

بهبیان ساده تر نمی توانید آن را تغییر دهید، خلاصه کنید (بدون اجازه) و یا قسمتی ازآن را حذف کنید. شخصی که مثلا صحبتهای داخل لژیون را به صورت نوشته درمی آورد بایدبداند که نمی تواند صحبتهای راهنمای خود را بنا به دانش و آگاهی خود تغییر دهد.

البتهذکر این نکته ضروریست که در هنگام نگارش صحبتهای محاوره ای و گفتاری استاد بایستیحروف زائد حذف شوند و کلمات به صورتی که فعل در آخر جمله قرار گرفته باشد نوشتهشوند.

گاهیاوقات راهنما از گزارش نویس می خواهد تا صحبتها به صورت خلاصه نوشته شود. در آنموقع نیز گزارش نویس می تواند قسمتهای غیرضروری را بنا به نظر خودش حذف کند ولیباز هم نمی تواند چیزی به صحبتها اضافه کند.

درگزارش نویسی ما با مقوله کمبود جا و یا کمبود وقت مواجه نیستیم. در نتیجه بایستیصحبتها به صورت واو به واو نوشته شود. البته این در صورتی است که این گونه گزارشنویسی از ما خواسته شده باشد. فرض کنید جناب مهندس دژاکام در جایی صحبت کرده اند وما امکان شنیدن صدای ایشان را نداریم ولی یک گزارش کامل از صحبتهای ایشان در سایتقرار می گیرد. مسلماً همه ما دوست داریم که گزارش نویس حتی عطسه های جناب مهندس راهم به نگارش درآورده باشد. چون صحبتهای ایشان برای ما حکم طلا را دارد. پس به ایننکته بایستی بسیار توجه کنیم.

همانطورکه گفتیم گزارش نویس اجازه تغییر مطالب بنا به نظر خودش را ندارد. ولی می تواند درجایی مطلبی را حذف کند.

 

گزارشنویس چه زمانی اجازه حذف مطلب را دارد؟

-زمانی که از او خواسته شده باشد تا ویس یا صدای مربوطه را به صورت خلاصه بنویسد

-زمانی که جایی از صحبتها درمورد مسئله شخصی خود شخص (راهنما یا رهجو) صحبت می شودگزارش نویس اجازه دارد آن قسمت را به صلاحدید خودش حذف کند.

-زمانی که خود گوینده عنوان می کند که لطفا این قسمت در سایت زده نشود

 

اینکهگزارش تهیه شده مبهم و غیرقابل فهم است در اراده گزارش نویس نمی باشد بلکه اوبایستی مطالب را همانگونه که هست انتقال دهد و در آن دخل و تصرفی ننماید. البتهاین شامل قواعد و اصول زبان فارسی نمی شود.

 

2- درنگارش همیشه قبل از نطقه فاصله ای بین فعل و نقطه نمی گذاریم ولی بعد از نقطه،کاما، نقطه کاما و . گذاشتن یک فاصله اامی است.

مثال:می کند. از آنجا که او انسان باادبی است، می خواهد که تمام جوانب امر را رعایتکند.

3- کلمتن های وبلاگ ها در کنگره 60 بایستی ابتدا در نرم افزار word تایپ شود وسپس کل متن را به وبلاگ انتقال داد. با این کار احتمال حذف شدن مطلب از روی وبلاگنیز به صفر می رسد.

4-فونت متن باید در نرم افزار word به صورت زیر تنظیم شود.

- فونتTahoma      - اندازه  10    -فاصله خطوط  1.5       - جهت قرارگیری حروف  : راست به چپ

 

5-قسمت های مهم و عنوان ها بایستی به صورت پررنگ نوشته شوند. با استفاده از گزینه Bold در نوار ابزارword یا وبلاگ

 

نگارش:همسفر ندا

 



به نام قدرت مطلق الله



با سلام و آرزوی سلامتی برای همه عزیزان

دستور جلسه لژیون پنجم(مجازی): 
روز شنبه مورخ 99/2/6: سی دی پول سیاه از آقای مهندس (به صورت خلاصه)
زمان تشکیل لژیون مجازی از ساعت الی 19


دستور جلسه لژیون پنجم(مجازی): 
روز سه شنبه 99/2/9: سی دی وادی ششم (1) از آقای مهندس (به صورت واو به واو) 
دوستانی که سی دی های وادی اول تا هفتم را نوشته اند بایستی سی دی خواست درونی از آقای امین را به صورت واو به واو بنویسیند که شنبه مورخ 99/2/13 در لژیون کار خواهد شد

تکالیف:
همسفر سمیرا، همسفر سمیه و همسفر مریم
برداشت از سی دی های موانع محبت 1 و 2 از آقای امین
- برداشت از سی دی نباید کمتر  از 5 خط باشد و اگر بیشتر شد اشکالی ندارد
- منظور از برداشت سی دی خلاصه سی دی نیست بلکه برداشت و درک خود را از سی دی مورد نظر بایستی ارسال نمایید
- رهجو بایستی برداشت خود را از سی دی مورد نظر نوشته و در واتس آپ تایپ کند و برای من در خصوصی ارسال نماید
- مهلت ارسال برداشتها از زمان اعلام یک هفته میباشد 

و امتحان از: 
وادی دهم از کتاب عشق و سی دی ترس از آقای امین
ساعت برگزاری امتحان ساعت 17:30  تا 17:40 به صورت آنلاین با نرم افزار 
زمان تشکیل لژیون مجازی از ساعت 17:30 الی 19


دستور جلسه هفتگی: جهانبینی 1 و 2


به نام قدرت مطلق الله »
                                                        
در روز سه شنبه مورخ ۲۶ فروردین ۱۳۹۹لژیون ملت عشق 
           
با دستور جلسه سی دی :ایمان »جناب مهندس دژاکام‌»واستادی 
                          
کمک راهنمای محترم :خانم ندا »وآنلاین بودن اعضای لژیون در فضای 
       
مجازی راس ساعت۱۷:۳۵آعاز به کار نمود.

دوره هفتاد و دوم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، با استادی و نگهبانی مهندس و دبیری همسفر مهدی با دستور جلسه الهام از رمضان در تاریخ 99/1/27 راس ساعت 9:00 آغاز به کار نمود.

 

نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

99/1/27

دا


دوره هفتاد و یکم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، با استادی و نگهبانی مهندس و دبیری همسفر مهدی با دستور جلسه وادی هشتم و تاثیر آن روی من در تاریخ 99/1/20 راس ساعت 9:00 آغاز به کار نمود.

 

نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

99/1/20

دانلود



به نام قدرت مطلق الله»
                                                                                               

 

پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است.


بهنام قدرت مطلق الله

در روز سه شنبه مورخ 19 فروردین 1399

لژیون ملت عشق با دستور جلسه سی دیپیوندهای نامیمون( استاد امین )

با استادی کمک راهنمای محترم خانم ندا وآنلاین بودن اعضای لژیون در فضای مجازی راس ساعت17/30  آغاز به کار نمود.

 

عکس مربوط به تاریخ 98/8/7




 به نام قدرت مطلق الله
درروز سه شنبه مورخ ۱۲فروردین ۱۳۹۹
لژیون ملت عشق با دستورجلسه کتاب ادموند وهلیا 
با استادی کمک راهنمای محترم،خانم نداوآنلاین بودن اعضای لژیون در فضای مجازی آغاز به کار نمود.
 




دوره هفتادم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، با استادی و نگهبانی مهندس و دبیری همسفر مهدی با دستور جلسه ظرفیت و مسئولیت ( قبله گم کردن) در تاریخ 99/1/13 راس ساعت 9:00 آغاز به کار نمود.


نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

99/1/13

دانلود

 


روز سه شنبه 99/1/19: سی دی پیوند نامیمون از آقای امین به همراه پرسش و پاسخ آخر سی دی
و امتحان ازوکتاب ۶۰ درجه زیر صفر از صفحه ۲۰ تا صفحه ۵۸ ( سر مبحث طرحی نو) 
سی دی لنگر کشتی را بکشید 
تعداد سوالات 10 عدد، به مدت 10 دقیقه
حضور کلیه اعضا لژیون در امتحان اامی میباشد
زمان تشکیل لژیون مجازی از ساعت 17:30 الی 19


به نام قدرت مطلق 
در روز سه شنبه مورخ 2 اردیبهشت 1399
لژیون ملت عشق با دستور جلسه سی دی مجاز از آقای امین، به استادی
کمک راهنمای محترم، خانم ندا و آنلاین بودن اعضای لژیون راس ساعت 17:30 در فضای مجازی آغاز به کار نمود.



به نام قدرت مطلق

موانع محبت از منظر استاد امین 

 اتفاقاتی که توی زندگی پیش می آید گاهی محاسباتش چیز دیگری می شود و آن نیست که در ذهن ما می گذرد ولی چیزی که تعیین کننده آن هست توی صراط مستقیم قرار داشتن انسان ها هستش و آنهم صرفاً با اعمال شناخته نمی شود۰

 در صراط مستقیم قرار داشتن به قلب انسان ها هست و هر کس در قلب خودش می بیند که .


به نام قدرت مطلق الله

اگر توانستیم از این سختی ها عبور کنیم ونگاهمان را نسبت به دردو رنج ها تغییر بدهیم میتوانیم به جایگاهای بالاتر برسیم یعنی سختی ها را مانند نرده بان زیره پا بگذاریم و از آنها بالا برویم این بستگی به .


دوره هفتاد و سوم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، با استادی و نگهبانی استاد امین و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه جهانبینی 1و2 در تاریخ 99/02/03 راس ساعت 9:00 آغاز به کار نمود.


 

نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

99/02/03

دانلود

 



به نام قدرت مطلق

خداوند را بسیار شاکریم که اجازه می‌دهد علم خود را افزون کنیم
همچنین شاکر این نعمت بزرگ هستیم که کنگره را سر راهمان قرار داد تا 
بتوانیم هر روز از این اقیانوس بزرگ قطره ای گوارا بنوشیم.


طریقه ی عکس گذاشتن روی وبلاگ (کار با موبایل)


قسمت اول


کاهش اندازه عکس


 برای قراردادن در اینترنت



دوره هفتاد و چهارم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، با استادی و نگهبانی مهندس دژاکام و دبیری مسافر علی با دستور جلسه وادی نهم و تاثیر آن روی من در تاریخ 99/02/10 راس ساعت 9:00 آغاز به کار نمود

نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

99/02/10

دانلود

 


دوره هفتاد و پنجم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، با استادی و نگهبانی مهندس دژاکام و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه هفته راهنما در تاریخ 99/02/17 راس ساعت 9:00 آغاز به کار نمود.

 

نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

99/02/17

دانلود

 


سلام دوستان طاهره هستم همسفر:
چند روز پیش به کمک مسافرم یک بنایی جزئی در ساختمان منزلمان انجام می دادیم.قبل از دست زدن به دیواری که می خواستیم آن را باز سازی کنیم این دیوار شکل زیبایی نداشت ولی من و مسافرم با تلاش زیاد توانستیم شکل بسیار زیبایی به ان بدهیم در همان موقع فکری به ذهنم خطور کرد که هر چیزی با تلاش و سختی می تواند رنگ زیبایی به خود بگیرد و آینده ای زیبا داشته باشد. اگر من طاهره بخواهم صور پنهان و صور آشکار زیبایی داشته باشم باید همیشه تلاش و کوشش کنم تا آن صورت زیبای محبت واقعی را در کالبد خود ابیاری کنم.در سی دی موانع محبت این را آموختم که باید موانعی را که باعث می شود به محبتی که خالصانه است برسم با دید عمیق تری به آن ها نگاه کنم و با آموزش هایی که در کنگره می بینم به حل یک یک آن ها بپردازم. اگرچه این کار بسیار سخت است ولی این را می دانم که هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد. اگر بخواهم به گنج محبت واقعی برسم باید از مشکلات و سختی ها نهراسم و با صبر و استقامت جلایی طلایی رنگ از جنس واقعی به افکارم بدهم.

جمعه ۲۶ اردیبهشت ۹۹


 سلام دوستان الهام هستم همسفر.یگانه قدرتی که به انسانها در سختی هاومشکلات کمک می کن محبت درونی است.انسان ها با گرفتن اموزش در کنگره وبالا بردن جهان بینی می توانند موانع برای رسیدن به محبت واقعی را از سر راه خود بردارندبایدمحبت را احساس کنیم چون محبت درجه خلوص دارد وهر چه خالص تر باشد ناب تر است.وبرای گذر از این مرحله انسان باید خراب شود وانسان دیگری از او متولد شودواین اتفاق کم کم همراه با تزکیه وپالایش به وجود می اید تا تبدیل به یک استاد ویک انسان پخته شود.



به قلم همسفرالهام

دوره هفتاد و پنجم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60، ویژه مسافران و همسفران کنگره 60، با استادی و نگهبانی مهندس دژاکام و دبیری مسافر امیر با دستور جلسه در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره ،من چه کرده ام ؟ در تاریخ 99/02/24 راس ساعت 9:00 آغاز به کار نمود.

 

 

 

نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

99/02/24

دانلود

 


                                                                                            بنام قدرت مطلق الله »
                                                                        در روز دوشنبه مورخ :۱۳۹۹٫۲٫۲۲لژیون ملت عشق
                                                                     با دستور جلسه  سی دی فرمانروایان زمان با استادی 
                                                                   کمک راهنمای محترم خانم ندا واعضای لژیون راس ساعت 
                                                                                           ۳ شروع به کار نمود.

 

سلام دوستان مریم هستم یک هم سفر
آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف توهیست دوستان تنها پیوند محبت ما را متصل به هم نگاه خواهد داشت.  نقش من همسفر خیلی مهم است حالا بماند که اوایل که وارد کنگره شده بودم اصلا به این موضوع فکر نمی کردم .من آمده بودم  کنگره تا بتوانم راه‌حلی یاد بگیرم برای اینکه مسافرم را  از دام اعتیاد نجات بدهم، ولی الان که نزدیک به یک سالی می شود که دارم آموزش های کنگره را می گیرم  فمیده ام که نقشم را باید تغییر بدهم و نقش اول را بازی کنم یعنی اینکه من باید جایگاه خودم را در زندگی ببینم و نقش خودم را درست بازی کنم نه اینکه بخواهم برای دیگران تعیین تکلیف کنم .
این موضوع به من کمک زیادی کرده خیلی جالب است که هم می توانستم روی خانواده‌ام تاثیر گذار باشم   و حال خودم خوب شود بدون اینکه زور زده باشم ،یا خیلی واضح ازخانواده‌ام چنین خواسته‌ای داشته باشم ولی زندگیم کلی تغییر کرده .همه این نقاط مثبت و خوبی را مدیون آموزش‌های کمک راهنماهای عزیزم هستم. آنها در همه حال در کنار من بوده اند و مرا راهنمایی کرده‌اند و راه را نشانم دادند چه آن موقع که در لژیون خانم نرگس بوده‌ام و جا دارد از ایشان هم قدردانی و تشکر کنم و چه حالا که در کنار خانم ندای عزیز در حال آموزش گرفتن هستم من اوایل فکر می کردم که این کنگره فقط راه درمان اعتیاد را بلد هستند آموزش می‌دهند ولی الان که مدتی است در کنگره و لژیون هستم ،میبینم نه تنها روی مسعله اعتیادکه مشکل اصلی ماخانواده هاهست کارمیکنندوآموزش میدهند،بلکه مطالب دیگری هم آموزش می دهند
که در زندگی خیلی به درد من مریم خورده است و خیلی از مشکلات هم با کمک گرفتن از این آموزش ها حل شده .
من وقتی با مسئله تکبر ،شرک ،حقه نفس ، آگاه شدم ،شروع کردم روی خودم کار کنم، وقتی اینهارا بلد نبودم، در مقابل قرار گرفتن با اینها اول حال خودم بد می شد و بعد و به هم میریختم ،دیگر نمی توانستم کار مفید بکنم و کمکی به اطرافیان بکنم و هم حال خودم خراب می شد و هم حال اطرافیانم .و تازه مشکل هم سرجایش بود. ولی با آگاهی نسبت به این مسائل اول از همه حال خودم خوب هست و با تفکر میتوانم یا مشکلم را حل کنم یا اگر نمی توانم، حال اطرافیانم را که خراب نمی کنم هیچ ،با صبر و گذشت زمان همه چیز به لطف خدا جور میشود. من حالا متوجه می شوم که نقش من همسفر با آموزش گرفتن می‌تواند هم روی مسافرم تأثیر بگذارد و هم روی بچه هایم و حتی بقیه فامیل که واقعا دست مریزاد و خدا قوت می گویم به تمامی کارگزاران کنگره که الان که خودم را با قبلا مقایسه می کنم می‌توانم بگم که مشکلاتم کم شده و این من هستم که با آموزش گرفتن،سعی میکنم بهترین راه را انتخاب کنم و بهترین نتیجه را هم می گیرم .برای تمامی اساتید و خدمتگزاران کنگره آرزوی موفقیت و سلامتی دارم و همیشه دعاگو ایشان هستم و از خدای بزرگ هم سپاسگزارم به خاطر نعمتی که به من داد و کنگره را در مسیر زندگی من قرار داد.


به نام قدرت مطلق 

در روز دوشنبه مورخ 99/3/12 لژیون ملت عشق با استادی کمک راهنمای محترم خانم ندا 
و دبیری همسفر لیلا و حضور اعضای لژیون با دستور جلسه‌ی سی دی قضاوت در نمایندگی سهروردی آغاز به کار نمود.

در ابتدای جلسه از زحمات دبیر قبل، همسفر سمیه قدردانی شد
و دفتر دبیری لژیون به خانم لیلا واگذار گردید. به امید موفقیت این دو عزیز بزرگوار

سلام دوستان سمیرا هستم یک همسفر :

از خانم ندای عزیز بابت انتخاب این سی دی زیبا خیلی ممنونم. همیشه برا من سوال بود من که مصرف کننده نیستم پس چرا باید همسفر مسافرم باشم وباید یه مصرف کننده جای من باشد تا بتواند مسافر من را همراهی کند تا اینکه چند جلسه گذشت متوجه نوشتارهای کنگره شصت شدم :همسفر باید مصرف کننده نباشد این کلمه ذهنم را به خودش درگیر کرد و فکر کردم به خاطر این که بیشتر باید حواسمان به مسافر باشد ببینم یعنی اوتی را به مو قعه مصرف میکند یا نه ؟چند ماهی که گذشت دیدم مسافرم شربت اوتی را درست مصرف نمیکند و من هم به عنوان یه همسفر زود جبهه گرفتم وبه راهنمای خودم گفتم وشروع کردم به گلایه کردن ،خانم ندا یه حرف زد و من واقعا از کار خودم پشیمان شدم گفتند مسافر تو راهنما دارد ونگران نباش.منم پیش خودم گفتم پس من اینجا چه کاره هستم مگر همسفر نیستم!؟مگر نیاید کارهای مسافرم را به راهنما یم اطلاع بدهم ؟هنوز جایگاه خودم را پیدا نکرده بودم ونمی خواستم قبول کنم که من هم حالم خراب است ونیاز به تغیر کردن دارم خدا رو شکر با گوش کردن به سی دی متوجه شدم که من همسفر باید علم ودانش خودم بالا ببرم و در مر حله ی اول خودم به آرامش و تعادل برسم تا بتوانم بال پرواز مسافر باشم اوایل سفر تا مسافرم حالش بد میشد منهم بهم می ریختم ،دیدم نه من همسفر نبایدحالم را وابسته به حال دیگران کنم چون یه پرستار خوب نباید از خون ویا چیزهای دیگری بهم بخورد بنابر این من همسفر تا وقتی از اعتیاد ویا گریز زدن متنفر باشم چگونه میتوانم هم به خودم وهم به مسافر م کمک کنم؟ با آموزش گرفتن متوجه شدم مسافر نگهبان بالای سر نمیخواهد ،وبه محبت نیاز دارد محبتی که بی منت باشد.و من همسفر تا جای که امکان دارد از علم ناب کنگره استفاده کنم وآنهارا در زندگیم عملی کنم.


سلام دوستان الهام هستم همسفر برداشت من از سی دی همسفر این است که ما وقتی به کنگره می اییم باید به خاطر خودمان باشدمن به خاطر مسافرم وارد کنگره شدم ولی با آموزش هایی که گرفتم فهمیدم تخریب من از مسافرم خیلی بیشتر است وباید به کنگره بیایم برای خودم نه مسافرم .باید دانش خودم را زیاد کنم که حالم خوب باشدتا بتوانم به مسافرم کمک کنم فهمیدم من همسفر نقش مکمل دارم وتا زمانی که دانش نداشته باشم نمی توانم هیچ کمکی به مسافرم بکنم.تاریکی مثل تار است که دور ما تنیده شده است واعتیاد بدترین تار است واین پوسته در انسان بیزاری به وجود می آورد و بیرون امدن از آن احتیاج به دانش دارد.من همسفر باید هدف داشته باشم باید مسافرم را با جان ودل دوست داشته باشم وبا کنار  گذاشتن ضد ارزش ها بتوانم این دوستی وعلاقه را به وجود آ ورم وبا یاری خداوندبتوانم این دوستی  را به کسانی که خواستار این موهبت هستند منتقل کنم .آمین یا رب العالمین
سلام دوستان طاهره هستم همسفر:
علمی که من از سی دی نقش همسفر آموختم این بود که طبق خود اسم سی دی که نقش همسفر هست، من مسئولیتی برعهده دارم و نقشم را باید به خوبی ایفا کنم. نقش یعنی همان واگذاری مسئولیتی که به عهده ی من همسفر است. من این را درک کردم که اگر خواستم در کنگره بیایم و به عنوان یک همسفر باشم، باید با علمی که از سی دی ها و نوشتارها و کمک راهنمایم دریافت می کنم به نحو شایسته استفاده کنم تا از جهالت خودم بیرون بیایم و به عنوان یک فردی که برای خودش به کنگره می آید که نگرش خود را نسبت به جهان پیرامون اطرافش بالا ببرد عمل کنم. همچنین از این سی دی آموختم که من همسفر باید افکار خودم را درست کنم و علم خود را بالا ببرم و هر زمان هم که باشد برای کسب علم دیر نیست. ذهنم را کاملا از فکرهای منفی در مورد مسافرم بیرون بکشم و بدانم که هر چقدر من نیروی منفی به طرف مسافرم بفرستم بدون شک نه مسافرم درمان می شود و نه خودم از جهلم بیرون می آیم. در آخر به دعای کنگره سخنم را آذین میکنم که خداوندا ما در پی هم روان شده ایم تا بدانیم آنچه نمی دانیم از هستی و نیستی، خداوندا تاریکی ها را تجربه نموده ایم، ما را با روشنایی ها آشنا گردان تا به فرمان عقل نزدیک شویم و به مکانی برسیم که از آنجا انشعاب یافته ایم.

                                                                                     (به  نام قدرت  مطلق  الله )
                
                                                                        ‌       ‌‌در  روز  دوشنبه  :۹۹٫۳٫۲۶  لژیون  ملت عشق 
                 
                                                                           با  دستور  جلسه ی سی دی :وادی ششم بخش ۲»
               
                                                                       با استادی :کمک راهنمای محترم خانم ندا »واعضای 
                                                                      لژیون راس ساعت :۱۶ شروع به کار نمود.

به نام قدرت مطلق الله 
درروز دوشنبه مورخ ۹۹/۴/۹لژیون ملت عشق به کمک راهنمایی استاد محترم خانم ندا
با دستورجلسه کتاب عبوراز منطقه ۶۰درجه زیر صفر وCDبندمحکمتر
از آقای مهندس و حضور اعضای لژیون در
 شعبه سهروردی آغاز به کار نمود.

                                                                                                                  (به نام قدرت مطلق الله)
                                                                                             
                                                           

                                                                           
                                                                                    در روز دوشنبه  مورخ :۱۶ /۴/  ۱۳۹۹ لژیون ملت عشق
 


                                                                 با دستور جلسه سی دی :امواج باز دارنده ذهن از آقای امین با استادی 


                                                              کمک راهنمای محترم :خانم ندا و اعضای لژیون راس ساعت :۱7:۳۵ آغاز به کار نمود.

به نام قدرت مطلق الله

کمک راهنمای محترم خانم ندا به ما فرمان دادند تا قلکی تهیه کنیم و از همین الان خود را برای جشن گلریزان آماده کنیم. ما در کنگره یاد گرفته ایم که پس انداز کردن بسیار مهم است. امیدوارم در جشن گلریزان امسال کسانی که خواسته خدمت در لژیون سردار را دارند به خواسته خود برسند.

سلام دوستان سمیرا هستم یک همسفر ،
سی دی وظایف رهجو به من کمک کرد تا وظایف خودم را بیشتر بشناسم به خاطر افکار منفی و قرار گرفتن در تاریکی ها آنهارا فراموش کرده بودم و‌ در رفتن از وظایفم را گردن بار مسافرم می گذاشتم چون تو همیشه در حال مصرف کردن بودی و حالت خوش نیست منم هم بهم ریخته تعادل ندارم.همیشه انتظار داشتم مسافرم بچه هارو‌ کنترول بکند  درصورتی که من مادر در خانه بودم ولی الگوی خوبی برای آنها نبود اگر من مادر عصابانیتم را کنترول می کردم وآرامش در خانه پا بر جا بود ولی این شانه خالی کردن ها باعث شد خانمان به میدان جنگ تبدیل بشود.خدا 
را شاکر هستم به خاطر آموزش های ناب کنگره ،به من آموخته رهجو کافیه جوینده راه باشد و بعد راه برای آن نمایان می شود ،من رهجو باید با ایمان راسخ قدم هایم را بر دارم و تا زمانی که من همسفر تغییر نکنم اطرافیانم تغییر نمی کنند من باید سندی بی نقص برای دیگران  باشم تا هم خودم وهم دیگران احساس آرامش و امنیت در کنار هم داشته باشیم. ومتوجه شدم نباید در کارهای دیگران دخالت کنم ،سعی کنم به هر مجلسی دعوت شوم به موقعه وسر وقت حاظری خودم را بزنم چون دیر رسیدن باعث می شود ته ماندهای دیگران را بخورم واگر من رهجو‌ به موقعه در کنگره حاظر نباشیم لبه پرتگاه قرار می گیرم که هر لحظه احتمال دارد به درون دره پرت شوم ،ومن رهجو باید هدفی داشته باشم اوایل سفرم هدفم کنترول کردن مسافرم بود هیچ نتیجه ای از رفت وآمدن هایم دست گیرم نشد تا زمانی که‌ برا خودم شروع کردم به کنگره آمدن خیلی چیزها دستگیرم شد و باعث شد بیشتر خودم را بشناسم ،وبه من رهجو آموخت آماده خور نباشم یعنی انتظار نداشته باشم فقط دیگران به من خدمت کنند من هم در برابر این همه خدمت کردن های بلا عوض قدمی را بردارم بی تفاوت از کنار سبد کنگره رد نشوم ویا  آشغالی بر زمین افتاده باشد به راحتی نگذرم.راهنما کسی است که راه را به من همسفر نشان می دهد و بدون هیچ روشنای بتوانم از عمق تاریکی خارج شوم چون نیازی به فانوس گرفتن ویا هر چیز دیگری ندارم چون در کنارم راهنمای را دارم که می توانم چشم بسته به آن اعتماد کنم چون روزی این راهنمای بزرگوار در عمق تاریکی فرو رفته بود والان در صلح وآرامش به سر می برد.در اینجا جا داره از کمک راهنمای بزرگوار خانم ندا تشکر کنم ،واحساس می کنم وقتی من رهجو‌ تلاش کنم وشال کمک راهنمای را بگیرم یعنی توانسته ام رهجوی خوبی برا راهنما یم باشم و شاید بتوانم با گرفتن شال کمک راهنمای یه کمی جبران این همه زحمت های که بی منت برا ی من همسفر کشیده می شود را بکنم.

به نام قدرت مطلق الله 
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر 
برداشت من از سی دی وظایف رهجو این بودکه: من به عنوان یک فردی که جوینده راه بودم وارد کنگره شدم، درسته که اول از همه هدفم درمان بیماری اعتیاد مسافرم بود که مهمترین هدف هم بود ،ولی چقدر خوب بود که در کنار این هدف چیزهای خوب دیگری نیز آموختم .
در کنگره یک راهنما داشتم که با اطلاعات ناب و بالا راهنمای من شد.
  اول از همه من می بایست به این راهنمای خودم ایمان و اعتقاد داشته باشم ، یعنی صحبت‌هایش را بدون چون و چرا قبول کنم و انجام بدهم بعد ایمان داشته باشم  که راهنمای من این راه و مسیر را طی کرده و راه بلد هست و هر چه می گوید درست و نور است و باید اجرای شان کنم .
در این مسیر باید با فکر و اندیشه و تفکر و کردار و رفتار درست خودم قدم بردارم و مشکلاتم را ببینم و بهترین تصمیم درست را برای آنها بگیرم.
 آقای مهندس در این سی دی برای ما کاملاً وظایفمان را که فکر می‌کردیم خیلی پیش پا افتاده اند و اهمیت زیادی به آنها نمی دادیم رابیان کردند و اینجا بود که به اهمیت آنها پی بردم . 

وظایفی مثل وقت شناس بودن، پشت سرکسی حرف  نزدن، در برابر استاد و راهنما مطیع بودن و چشم گفتن ، بر علیه کسی حرف نزدن ،دروغ نگفتن .
اینها را توی کنگره یاد گرفتم کم کم در تمام مراحل زندگی به کار بردم و خودم شاهد موفقیت خودم بودم.
 بله اینها وظایفی بود که باید من همسفر تو کنگره یاد میگرفتم آنها را اجرا میکردم .
وقتی به معنای واقعی آنها دست پیدا کردم و کاملا اجرا کردم، دقیقاً خوشبختی و خوشحالی را درک کردم .
با تشکر از بانی  کنگره ۶۰ و تمام خدمتگزاران کنگره

سلام دوستان منیره هستم یک همسفد رهجو باید برای خودش برای به حال خوش رسیدن خودش اموزش بگیرد وکاری به مسافرش نداشته باشد ومسافرش را کنترل نکند رهجو باید به موقع سر لژیون حضور داشته باشد واصول وقوانین کنگره را رعایت کند وبه حرف راهنما گوش کند وفرمانبردار خوبی باشد تا بتواند دراینده فرمانده خوبی باشد با تشکر

(پیغام امید و آرامش)

مصاحبه با کمک راهنمای محترم همسفر خانم مینا به مناسبت تجلیل از ایشان




من و مسافرم هر هفته با عشق این مسافت را طی می کردیم و هرگز از راه خسته نشدیم؛ چون می دانستیم داریم یک بهایی را پرداخت می کنیم و قرار است چیز بهتری به دست آوریم.


به نام قدرت مطلق الله 
در روز دوشنبه مورخ ۱۳۹۹/۶/۳لژیون ملت عشق
با دستور جلسه وادی ۷قسمت دوم
به استادی کمک راهنمای محترم خانم ندا ودبیری
خانم زینب (الف)واعضای لژیون در
شعبه سهروردی آغاز به کار نمود. 


گزارش لژیون 
به نام قدرت مطلق الله
 در روز دوشنبه موخ ۹۹/۶/۱۰لژیون ملت عشق با دستور جلسه پذیرش یعنی چه؟در شعبه سهروردی آغاز به کار کرد.
 در ابتدا مشارکتهای دوستان
 در مورد موضوع پذیرش یعنی چه ؟
سلام دوستان لیلا هستم همسفر
 تا قبل از این که وارد کنگره بشوم همه اش توی این فکرها بودم که مسافر من که دارم باهاش زندگی می کنم از همه لحاظ موجب آبروریزی و حرص برای من شده و همه نوع فکری توی سرم بود تا وقتی که وارد کنگره شدم و تا همون اوایل هم هنوز قبول نداشتم و می گفتم چرا من که توی یک خانواده زندگی می کردم که هیچ کدام حتی سیگار هم نمی کشیدند، چرا من الان باید یک شوهر گیرم بیاید که معتاد باشد یا چرا تو فامیل شوهرم هیچ کدام از آنها اهل این برنامه ها نباشند، فقط باید شوهر من اینجور باشد .تا بعد از مدتی که آمدم پذیرفتم که خواست خدا بوده شاید یک چیزی تو وجود من کم بوده که خدا این را سرراه من  قرار داده که من بتونم دانایی و آموزشهایم   زیاد بشود و بپذیرم مسافرم را .فقط تنها مشکلی که دارم خودم و اشتباهاتی که انجام می‌دهم را نتوانستم بپذیرم .
سلام دوستان الهام هستم همسفر 
من راجع به پذیرش اینو میدونم که خیلی سخته. ما اگر بخواهیم به اعماقش پی ببریم میشه که: ما بپذیریم این مسافر که آمده تو زندگی من رزق و روزی من بوده یعنی اینکه بپذیرم که با این شرایط من باید باهاش زندگی کنم. و پذیرش خیلی خیلی سخته چون بعضی وقتها آدم یه چیزهایی می بیند بعد واقعاً نمی توند بپذیر د در حین اینکه باید بپذیرد ولی نمی تواند قبولشان کند. آدم به آن مرحله پذیرش برسد خیلی سخت است و باید آموزش ببینند.
 سلام دوستان زینب هستم یک همسفر
 به نظر من پذیرش یعنی اینکه فعلا شرایط اینه، چه بخواهی و چه نخواهی فعلا شرایط اینه، همینه که هست .حالا میل و خواسته تو و هدف تو هر چی که هست بعداً به وجود میاد ولی تو چه بخواهی و چه نخواهی همینه که هست ، جنگ فقط تو را از بین میبرد و تو را نابود می کند ،پس باید بنشینی و صبور باشی و ناظر باشی به خودت و آن شرایط که نمی خواهی بپذیری . و به نظر من کلمه پذیرش یعنی اینکه بنشین نگاه کن حالا یک همچین چیزی دارم. چون خودم وارد سفر دوم که شدم یک چیزهایی فهمیدم که اگر تو سفر اول میفهمیدم شاید نمیموندم کنگره ولی الان که آمدم ظرفیتش را هم پیدا کردم که بفهمم و الان دارم شروع می کنم و خودم را نگاه می کنم به صورت یک ناظر از بالا و قبول می‌کنم که الان اگر من هر جوری که حرف می زنم پر از احساسم و پر از هیجان و احساس های سرکوب شده که خودم متوجه می شوم . اگر قبلاً بود نمیتونستم بپذیرم اصلاً.
 سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر
 پذیرش به نظر من یعنی پذیرش خودمون در اولین اصل .حالا به جز مسافر یا اطرافیان خودمون که بفهمیم مشکلات خودمون چیه، عیب‌های خودمون چیه. من مثلاً خودم شخصا خیلی وقت‌ها با بچه ام می دونم رفتارم خوب نیست اشتباه می کنم میزنمش، داد میزنم ،ولی باز هم همان کار را انجام می‌دهم. یک مدت که میگذره پیش خودم فکر می کنم که مثلاً صبح بچه‌ام را زدم رو دستش خودم ناراحت شدم خودم بعد متوجه شدم که اشتباه کردم ،چرا دوباره باز هم تکرار می‌کنم و خودم شخصا نمیدونم. تو خودم خیلی چیزها هست خیلی معایب هست که باید رفع شود تا بتوانم رفتارم را اصلاح کنم که از آن کار اشتباهی که انجام می‌دهم حداقل عذاب وجدان نگیرم .من شخصاً میگم که پذیرش یعنی پذیرش معایب خود و سعی کنیم که آموزش‌هایی ببینیم و یک راه حل هایی پیدا کنیم که این معایب را برطرف کند و به آرامش برسیم.
 سخنان استاد 
سلام دوستان ندا هستم یک همسفر
 اولاً که ما موضوع صحبتمان روی کسانی است که می خواهند بمانند، یعنی این خواسته را دارند که می‌خواهند بمانند.واقعا اینجا ما کسی را نمی گوییم که نه تو حتماً باید بنشینی زندگی کنی ،مثلاً صبر کنی. قطعاً هر کسی که بخواد طلاق بگیرد یا جدا بشود دیگر جایی توی کنگره ندارد. دیگه کنگره نمیتونه بیاد ولی ما هم بهشون نمی گوییم که نه جدا نشو. اینجا جای کسانی است که می خواهند بمانند ادامه بدهند و زندگی کنند. حالا اگر کسی بخواهد جدا بشود دیگر جایش توی کنگره و لژیون نیست .پذیرش یعنی در واقع به نظر من یعنی تسلیم شدن .یک مقام خیلی خیلی بالایی هست. به قول خانم الهام خیلی آموزش می خواهد که آدم به آن مرحله‌ای برسد که یک مسئله‌ای را واقعاً تسلیم بشود  در مقابلش، پذیرش کنند .حالا قبل از اینکه پذیرش اتفاق بیفتد ما تو چه حرکتی هستیم ؟چه کار می کنیم ؟میاییم روی همین اعتیاد خودمون. مثلاً مسافرم مصرف‌کننده است همه اش به قول خانم لیلا دارم میگم که مامانش مقصر بوده ،باباش مقصر بوده، من نباید تو این زندگی باشم، من اصلاً لایق این زندگی نیستم ،من سطحم خیلی بالاتره.و چون این را روزی خودم  نمی دانم همه اش می خواهم این رو تغییر بدم آن شرایط را. یعنی در واقع به قول خانم زینب همه اش در حال جنگم. یعنی همیشه دارم رو خودم تخریب ایجاد می‌کنم که حتماً به آن خواسته
برسم ما پنجشنبه صحبت کردیم یک سری خواسته ها هستند که قرار نیست ما بهشون برسیم یعنی تو تقدیرمان شاید نوشته نشده یا حداقل الان زمانش هنوز برای رسیدن به آن خواسته مان  نرسیده. مثلاً من خواسته‌ام اینکه فلان بچه فلان جور را داشته باشم ، فلان اخلاق را بچه ام  داشته باشد .خوب، دوست دارم اینجوری باشه هر کسی رو مرام خودش یک خواسته ای داره، درسته بچه من اینجوری نیست. الان مثلاً من دوست دارم کنار مادرم زندگی می کنم، دوست دارم مادرم مثلاً فلان اخلاق را داشته باشه، دوست داریم. خیلی  خواسته ها داریم تو زندگیمون ولی آن خواسته برآورده نمی شه ،حالا یا اصلاً قرار است برآورده نشود که ما این رو هم نمی گیریم. میگیم شاید هنوز زمانش نرسیده که من به آن خواسته ام برسم. خوب حالا تکلیف چیه؟ قراره بشینم بسوزم و بسازم؟ نه قرار نیست ناظر باشم ، یعنی نمی نشینم نگاه کنم .می نشینم زندگیمو می‌کنم. امروز قرار است غذا درست کنم، خوب، من چیکار دارم که مسافرم مصرف‌کننده است .دیشب دیر آمده.نمیدونم از فلان جا هم ی کرده یا مثلاً فلان اخلاق بد را هم دارد. من الان امروز غذایم را می خوام بپزم. چه کار به این کارها دارم. یعنی کسی که همه اش دنبال اینه که آن شرایط را تغییر بدهد اصلاً وقت نمی کند زندگی کند. متوجه اید؟  حالا نه فقط مثلاً کسی که مصرف کننده دارد، کسایی که همه‌اش پیش خودشون چیه؟ میگن که آره چرا مثلا فلانی پشت سر من حرف زد ؟چرا فلانی فلان کار را کرد؟ همش پیش دیگرانند که حالا فلانی این کار را نکند، زنگ بزنند به این و آن. یعنی هیچ وقت توی زندگی خودش نیست. مطمئن باشید بچه ها حتما کسایی را دیدید یا شاید خودتون تو زندگیتون تجربه کرده‌اید، وقتی که شما حواستون به مسائل دیگه است اصلاً نمی تونید درست زندگی کنید .پس باید این مسئله را چیکارکنم؟پذیرش کنم.وقتی که پذیرش کردم ولی زندگی سخته خیلی هم سخته.یک سری چیزها می‌بینید به قول الهام که نمی تونیم بپذیریم، پذیرشش  برامون سخته بار اول است که می بینیم حالا مثلاً ،خوب ، حالا همین مساله مصرف‌کننده را بخواهیم براتون مثال بزنم.شما باید انتظارات تون را از یک مصرف کننده به میزان خیلی خیلی پایین بیاورید. البته مصرف کننده هم داریم تا مصرف کننده ها، ولی مسافر را باید انتظاراتت را هی بیاری پایین تر تا بتونی باهاش زندگی کنی.چرا این کار را نکردید؟ چرا این کار را نکردید ؟خوب من نمیتونم زندگی کنم همه اش در حال ایراد گرفتنم. پیش خودم بیام حلاجی کنم بگم حتماً به خاطر این مسئله بوده، نه که بخوام زیادی بخوام به طرف مقابلم رو بدم دیگه، متوجه اید‌ من بر فضل مثال بچه خودم یک بچه خاصی بود که مثلاً از یک موقعی متوجه شدم این اخلاقش با بچه‌های دیگر فرق می کند .تو مدرسه تمام این سه سالی که رفته مدرسه پاش را توحیاط نگذاشته،تمام مدت توی کلاس بوده و شاید منم جوری بودم که اصلا نمیتونستم رفت و آمد داشته باشم چون خونه‌مون خارج از شهر بود و همیشه پیش خودم می گفتم:چرا من مامانم باید ازم دور باشد ؟چرا من باید خارج از شهر زندگی کنم؟  حالا که دیگه خارج از شهرم بچه من این شکلی شده که حالا نمیتونم رفت و آمد کنم و اینا یک ذره اجتماعی اش کنم ،چرا شرایط یعنی همه‌اش چرا چرا می کردم ولی وقتی چی شد، پذیرش کردم که بابا بچه من این شکلی است، این مدلی است، وقتی که پذیرش می‌‌کنید تازه به فکر این می‌افتی که چه جوری مشکل را حل کنی.یعنی تاقبل از اینکه پذیرش نکنید،اصلا نمیخواهیدمشکل راحل کنید. فقط توی  چرا چرا اید. چرا اینجوری شده؟ نباید اینجوری باشد. می خواهید تغییرش بدهید ولی بعد تازه می‌افتید به فکر چی ؟راه حل پیدا کردن .من حالا پذیرفتم می خوام راه حل پیدا کنم. اون وقت چی میشه؟ اونوقت قضیه میشه مثل آن غلام همت آن رند عافیت سوزم که در گداصفتی کیمیاگری می داند. قراره که یه چیزی توی این در گدا صفتی قراره که ما چی بشیم؟کیمیاگر بشیم.شاید من قرار بوده یک چیزی یاد بگیرم.من باید مثلاً بر فرض مثال من خودم با بچه ها زیاد جور نیستم .خوب،حالا از اون موقع که بچه‌دار شدم،یک کم مثلاً با بعضی بچه ها،ولی شاید بچه من اینجوری شد که من اول از همه شروع کنم.چون خیلی ارتباط برقرار کردن با بچه ها نشون دهنده چیه؟حال خوش طرفه. چقدر حالش خوبه چقدر بچه در کنارش آرامش دارد .آن موقع من بچه را تا می گرفتمش شروع می کرد به گریه کردن. چون اصلاً چیه؟نمی تونستم با بچه ارتباط برقرار کنم.من میگم شاید بچه من اینجوری شد که من شروع کنم باهاش ارتباط برقرار کنم.در صورتی که دوست داشتم که حالا مثلاً عصری بشه، صبح بشه،این برد بیرون و شب بیاد .خیلی دوست داشتم اینجوری بشه، خوب، ولی اینجوری شد. مثلاً خونه مامانم نزدیک بود ،خونه فامیل هامون نزدیک بود، میرفت مثلاً دیگه شب میومد خسته و هلاک، بعد هم می خوابید.خوب، ولی چی شد که اینجوری شد ؟به خاطر چی؟ به خاطر عیبی که من داشتم و این باید اصلاح می‌شد. این که آن وقت شما توی شرایط سخت کی میگه کیمیاگر میشوی، یک مصرف کننده ای می آید که می خواهد شما را چیه؟ بنشاند  سرجایتان . یک ذره منیت را کم کنید. یک ذره پذیرش پیدا کنید. یک ذره بنشینیم سر زندگیمان. اینقدر نگیم منم منم .قراره که این اتفاق برایم بیفتد. انشالله که بتونیم پذیرش کنیم همه مشکلاتمان. و واقعاً شیرینی خیلی خیلی خاصی دارد و خیلی مسائلی هست که نمی گذارد ما پذیرش کنیم ،که به قول خانم الهام خیلی طول می‌کشد و نیاز به آموزش دارد.خیلی مسائل باید برود کنار تا شما یک سری مسائل را پذیرا باشید، متوجه اید. مسافرم را مثلاً حالا خود من شما را نمی دونم ولی خود من اگر می‌خواستم مصرف کننده نباشد دیگه به خاطر یکسری ایرادهایی بود که خودم داشتم .اول اینکه می‌خواستم رهابشود ،مثلاً به پدر شوهرم بگم که دیدی کنگره بهتر از ان ای است که بچه خواهرت رفته، بچه خواهرت دوباره رفته می زند ولی شوهر من دیگه نمی زند چون کنگره رفته چون جایی رفته که من انتخابش کردم، من خیلی سرم می شود، من خیلی حالیم می شود .مثلاً میخواستم مسافرم رهابشود که میریم بیرون تپل باشد هیکلی باشد، این چیزها چیه؟ کم‌کم رفت کنار. وقتی آن چیزها رفت کنار، من تونستم چی کنم؟پذیرش کنم. پس پذیرش خیلی سخته، خوب ،ولی امکان پذیره و فوق العاده هم شیرین است. فوق‌العاده شیرین است.در مورد پذیرش خودمون هم ،ببینید بچه ها، این هم خیلی مهم است و واقعاً خود من هم همین مشکل را داشتم مخصوصاً توی سفر دوم.چرا من نمیتونم این کار را انجام بدم؟چرا من نمیتونم البته توسفر اول هم بودا. من گفتم مثلاً سفر اول مثلاً می‌گفتند سکوت. تنها چیزی که خیلی تاکید می شد،حالا من نمی تونستم انجام بدم سکوت بود.آن وقت تو تقویم مان یک علامت می گذاشتم از امروز سکوت کنم.خوب ،که از امروز تا یک ماه حداقل ببینم میتونم. به یک هفته نمی کشید و این، از این بابت خیلی خودمو سرزنش می کردم.خوب ببینید یکسری ریشه‌ها دارد، مثل این کارها، چرا من نمیتونم سکوت کنم؟چرا سر بچم داد میزنم؟ تو سر بچه ات فقط به خاطر این داد می زنی که بچه یک کار اشتباه کرده؟ تو به خاطر این داد میزنی که الان از دست خواهر شوهرت ناراحتی؛ خوب یا از دست شوهرت ناراحتی؛ و دق ودلی آن راداری سر بچه در می آوری. مطمئن باش آن حسادت‌ها، آن کینه‌ها،آن نفرت ها،غیبت ها، تجسس ها، ضد ارزشها،وقتی برند کنار شما مطمئن باش ناخودآگاه با بچه ات خوب میشی.این را ریشه‌ای باید مسئله حل بشود .
اولاً تا حالا تا زمانی هم که حل نشده این سرزنش کردن زیادی یکی از واقعاً حقه‌های نیروهای بازدارنده است، یعنی اینکه احساس گناه به شخص می دهد که بگه که :خوب ولش کن تو که آدم نمیشی، خوب ،خودم را دارم میگم؛ ولش کن برو کارت را بکن، تو آدم نمیشی. چون میخواد احساس گناه را به من بدهد. نه اینکه خیلی عذاب وجدان نگیرم و هر کاری دلم خواست بکنم، ولی بگم خوب من الان فهمیدم که این ایراد رادارم.
این خودش خیلی مسئله است. خیلی مسئله مهمی است .
شما مثل مکانیکی میمونید که الان میدونی کجای ماشینتون ایراد دارد.میدونید الان داری از کینه ی میخوری، الان از حسادته می خوری.
 یک نفر مثلاً یک پستی بهش می رسد، ماشین نو می‌خرد.قشنگ تو دلت متوجه میشی که یه حالی شدی،خوب متوجه میشی ولی مهم به نظر من حالا عمله است.شما عمل رو خداوند میگه تو سوره ناس فکر کنم سوره ناس باشد؛ از شرحسودی که حسادت می کند .حالا حسود هست یعنی شروع می‌کند به عمل کردن، شروع می‌کند یک کاری را از رو حسادت انجام دادن.
 همیشه وقتی که مثلاً نسبت به یکی حسادت داری بر خلاف جهت حسادت خودتون پیش بروید. مثلاً به جاریتون حسادت می کنید. مادرشوهرتون داره در مورد جاریتون بد میگه. شما شروع کنید خوبی اش را گفتن ،که نفستون را  تربیتش کنید. این کار را بکنید و بعد هم بگید که خوب همین که من فهمیدم خیلی خوبه، خوب من الان مثل آن مکانیکی است که فهمیدم مشکل از کجاست.
 الان انرژی‌اش را ندارم، خوب. الان فلانی به این مقام رسیده. من فهمیدم که یک کم مثلاً ناراحت شدم. خوب. الان ظرفیتم در آن حد نشده که هنوز، آن را انرژیش را ندارم  که این مسئله دیگه پاک پاک بشه.
 ولی دارم سعی خودم را می کنم.
 همین که شما سعیتان را بکنید، همین که به طرف روشنایی باشید، روی تان به سمت روشنایی باشد ،به نظر من همین قدر کافیه. روی تان به سمت تاریکی نباشد.
 این غیبت کردن تجسس کردن و غر زدن را به خدا،ما خانم‌ها اگر از زندگی هامون حذف کنیم، خیلی از کارها مون درست میشه. یعنی به نظر من نصف  صراط مستقیم ما خانم‌ها همین مسئله است یعنی غیبت و تجسس را اگر حذف کنیم کینه و نفرت را حذف کنیم،خیلی زندگی مان خوب میشه.
 سوال خانم لیلا 
قبلا از این که میخواستم مهمونی برم، به خاطر اینکه قیافه مسافرم تابلو بود می‌ترسیدیم. می گفتیم که حالا اگر اومد دنبالمون بقیه می فهمند و میگن این مصرف کننده است.  ولی الان طوری شده که الان خودمون پذیرفتیم ،ولی خانواده شوهرم نپذیرفتند. این را باید چیکار کنیم؟
 جواب خانم زینب
 سلام دوستان زینب هستم یک همسفر
 چیزی که به ذهنم می‌رسد اینه که خودش به پذیرش نرسیده. فکر می‌کند به پذیرش رسیده،که ناراحت میشه از بقیه. 
 جواب استاد
 خانم لیلا هنوز خودت به این پذیرش نرسیده اید یعنی هنوز منتظر اید که رها بشه. ببینید پذیرش یک حالتی دارد که شما یک حالتی پیدا می‌کنید که مسافرتون اگه رها شد خوشحال میشید،  رها نشد ناراحت نیستید زندگیتون را می‌کنید.نه که بگم حالا مثلاً رها بشه  اصلاً خیال تون نیست. یعنی یک همچین حالتی. یعنی عین خیالتون، بعد هم شما فکر می کنی زیادی.
و من یک موقع به این نتیجه رسیدم که اصلاً آدمهای دیگه زیاد ما براشون مهم نیستیم ما فکر می‌کنیم ما خیلی برای آدمهای دیگه مهم هستیم. خیلی به ما توجه می‌کنند.
 من یک موقع‌هایی از کار هم این کار شما مثلاً می‌رفتیم، من خودم یک حالت هایی می کردم، گریه می کردم یا یک کارهایی می کردم که نشون بدم آره من هم میدونم، من هم خودم ناراحتم. بعد خود آن طرفی که من فکر می‌کردم  آن پذیرش نکرده، می‌گفت وای یک ذره خوددار باش.یک ذره مثلا چیز باش.
 میدونی اصلاً نظرشون اینجوری که ما فکر می‌کنیم نیست. بعد هم یک ذره اش هم به خاطر حرف هایی است که ما قبلاً زدیم .حالا پذیرش کردیم ولی قبلاً می رفتم یه ذره غرزدم، یک ذره ناله کردم، حالا مثلاً دیگه باید تحمل کنم تا مدتی که دیگه پذیرش خودم هم کامل بشه، و اینها هم رفع میشد.

به نام هستی بخش


علم پیچیده نیست، هرچیز کلیدی دارد»


این کتاب به ما یاد می دهد که برای حل هر مسئله، اعم از مسائل مختلف زندگی، مشکلات و ناکامیها بایستی در ابتدا صورت مسئله را مشخص کنیم و علت اصلی به وجود آمدن آن مشکل را پیدا کنیم. درمان اعتیاد به دلیل عدم شناخت .




به نام قدرت مطلق الله

لژیون پنجم همسفران در روز دوشنبه مورخ ۳۱.۶.۹۹ با راهنمایی خانم ندا آغاز بکار نمود.


خانم ندا:من هم به نوبه خودم سیدی هایم‌را واو به واو مینویسم و فکر نمیکنم کسی مثل من واو به واو بنویسد.نه کسی به دفتر من نگاه می‌کند و نه قرار است برای کسی بفرستم و نه کسی از من انتظار دارد که بنویسم ولی کلاً کمک راهنما هر کاری از رهجو می‌خواهد باید خودش اول انجام دهد.اصل آموزش کنگره این است که جایی که پلیس نیست جلوی چراغ قرمز چراغ قرمز را عبور نکنید وگرنه کسی که در زندان باشد و خلاف نکند که هیچ ارزشی ندارد اگر بیرون آمد شرایط بود و خطا نکرد ارزشمند است.اگر من هفته ای سه الی چهار تاسیدی گوش ندهم اینجا حرفی برای گفتن ندارم پس این سیدی که می‌گویم بنویسید اصل و پایه آموزش کنگره است.کسی که می‌خواهد در لژیون پنجم باشد باید هفته ای یک سی دی بنویسد و ارسال کند ما اگر سی‌دی ننویسیم فلسفه سیدی نوشتن را درک نکردیم شما باید سیدی را قبل از موعد مقرر بنویسید این باعث می‌شود ما آرامش خاطر داشته باشیم و ما سفر دومی ها باید الگوی یک سفر اولی باشیم که وارد لژیون میشود.ما نباید به کنگره خیانت کنیم همانطور که رهجو حق دارد راهنمایش را عوض کند راهنما هم می‌تواند به مرزبانی برود و بگوید من این رهجو را نمیخواهم حرف من برایش برش ندارد منظور از سی دی نوشتن فقط برگه پر کردن نیست یک آموزشهایی در آن نهفته است. مهمترین وظایف رهجو این است که حضور به موقع داشته باشد ما که نمی‌توانیم قرصی را برای شما تجویز کنیم که خوب شوید باید بیاید و آموزش بگیرید و عمل کنید و خدمتگزار باشید و در امتحان ها شرکت کنید.در سایت کنگره وظیفه ام است کامنت بگذارم. اگر می خواهند تغییر کنند باید حتما حضور داشته باشند تو لژیون مجازی به نفع خودت است. اگر رفت و آمد برایم سخت هست و از همه انتظار دارم باید روی خواسته ام کار کنم.ببینم رهجو هستم یا نه. می‌خواهم راه را پیدا کنم یا نه. پیش زمینه خواسته نیاز است من وقتی نیاز داشته باشم خواسته در درونم شکل می‌گیرد .من وقتی مشکل داشته باشم و این مشکل را قبول داشته باشم نیاز پدید می آید. اکثر ما همسفرها قبول نداریم که من هستم که مشکل دارم. درست است اول برای درمان مسافرم می‌آیم ولی بعد از دوماه باید قبول کنم که من خودم هم مشکل دارم. اگر مشکل را قبول نکنم نیاز به وجود نمی آید. نیاز که به وجود نیاید خواسته به وجود نمی‌آید و تکلیفم با خودم مشخص نیست و نمی دانم که چه می خواهم.

خانم زینب :به نظر من یکی از مهمترین وظایف رهجو این است که رهجو باید مطیع و فرمانبردار راهنما باشد. وقتی از راهنما درخواست کمک میکنیم و به ما را راهنمایی می‌کنند باید به آنها عمل کنیم تا بتوانیم فرمانبردار خوبی باشیم و عقل و نفس خودم را فرماندهی کنم و آن مشکل را در درون خودم حل کنم تا بتوانم جاری باشم.

خانم ندا :ما با محبت وارد قلب ها می شویم. ما باید به عمق حرف‌های انسانها توجه کنیم. هدفش و منظورش از این حرف چیست؟ یک موقع شخصی مرض دارد یک موقع شخصی غرض دارد مرض دارد یعنی نادان است و نمی فهمد چه می گوید غرض دارد یعنی با منظور این حرف را می‌زند من باید بفهمم که این شخص از روی چه حسابی این حرف را می‌زند. راهنما کسی است که راه را نمایان می‌کندو رهجو هم کسی است که جوینده راه است .راهنما می‌گوید که روزی یک سی دی گوش دهید صحبتهای چهارشنبه جناب مهندس را گوش دهید راه این است،به شما نشان می دهم وظیفه ام است چون پیمان بستم‌. رهجو اگر خودش جوینده راه باشد راه را می رود .اگر بخواهد انجام می‌دهد. پس مهمترین مسئله خواسته است. کسی که درمانگر است خود رهجو است .خود رهجو است که خودش را درمان می‌کند .من فقط مثل نور شمع راه را نشان می دهم. اگر کسی بخواهد با همین نور شمع راه را پیدا میکند.چون واقعاً با تمام وجودش نیاز دارد و آن شخص بخواهد تغییر کند و تغییر را دیده باشد یعنی آن مسئله را عملی کرده و نتیجه را دیده و شیرینش را درک کرده است و حالا دنبال بقیه اش می گردد. ولی رهجوی که عمل نمی کند و حرکت نمی کند می گوید برای چه بیایم و شیرینی را هم درک نکرده است.

خانم منیره:رهجو باید راهنما را از روی حسش انتخاب کند .حتی می‌تواند دو راهنما را در نظر داشته باشد که اگر یکی لژیونش بسته بود دیگری را انتخاب کند. رهجو باید در لژیون منظم و مرتب باشد. با ادب باشد و با احترام برخورد کند .از بقیه افرادی که رها شده اند الگوبرداری کند.

خانم ندا: وقتی کسی نیاید الگوها را ببیند و کارهای راهنما و هم لژیون ای هایش را ببیند و کسانی که خدمت می‌کنند را ببیند ؛وقتی من حضور ندارم چطوری می خواهم الگوبرداری کنم ؟خدمت کردن باعث معاشرت می شود. اسم شما را بلد می شوند. بعد اگر کاندید نگهبانی و مرزبانی شدید به شما رای اعتماد می دهند .وقتی راهنمای را می بینید سلام کنید .پیامبر ما به بچه ها هم سلام می کردند. ما هم باید یاد بگیریم در سلام کردن پیشی بگیریم و وظیفه ما این است که فرزند کنگره پرورش دهیم.رهجو می‌خواهد نگهبان نظم شود، می‌خواهد راهنما شود؟ اگر آموزش ندیده باشد ،اگر کسی کارت نیاورده باشد زیر سبیلی رد می‌کند. یا طوری برخورد می کند که از کنگره زده شود .یک نگهبان نظم هم آموزش می‌خواهد حالا چه در کنگره چه بیرون از کنگره .ما یک مادر و یک همسر هستیم .مسئولیت به این بزرگی داریم اینها آموزش نمی خواهد؟

خانم لیلا: ما با آمدن به کنگره یاد گرفتیم که باید اعتقاد کامل به کنگره و راهنما داشته باشیم، چون آن راهنمایی که ما را آموزش میدهد کل این راه را رفته و تجربه کرده است. راهنما بلد راه است. حتی بهترین اساتید جغرافیایی هم بلد این راه نیستند. حتی مهندس و پزشک و هر شخصی که وارد کنگره می شود باید دانسته های خود را پشت در کنگره بگذارند. اعتقاد کامل به کنگره باعث می‌شود ما آموزش ها را بهتر یاد بگیریم. با این آموزش هایی که فراگیر گرفته ام .شبها کل روز را برای خودم مرور می‌کنم .آن کارهای ضد ارزشی که انجام دادم را به خاطر می آورم و سعی می‌کنم آن ضد ارزشها را کنار بگذارم.

 خانم ندا: اعتقاد به کنگره و باور راهنما و باور به این را خیلی مهم است. من وقتی وارد کنگره شدم باورش داشتم .همان اول وقتی وارد شدم و نظم کنگره را دیدم کاملاً باور داشتم. وقتی راهنما می‌گوید من خیلی تغییر کردم همه اینها در سایه آموزش و خدمت بود. خدمت من از دبیری شروع شد که خیلی برای من آموزش داشت و من باور دارم که با سعی و تلاش می‌شود به یک جایی رسید. که نباید ناامید شد.مطمئناً بهترین راه کوتاهترین راه نیست .کسی که با نظم و انضباط است مسلماً این را مجانی به دست نیاورده است حتما این را در حیات قبلی خودش با خودش آورده و ما هم اگر این کار را بکنیم در کوله‌پشتی ما باقی می‌ماند و این تنها کوله پشتی است که انسان با خودش به حیات بعدی می برد. فقط دانایی است که با سعی و تلاش خودش به دست می‌آورد. انسان چیزی نیست به جز آن چیزی که خودش تلاش کرده است.

سوال خانم زینب: موقعی که ما خودمان را باور نداریم و می‌گوییم ما نمی توانیم مشکل را حل کنیم چه کار باید کرد؟ 

خانم ندا :این القای نیروی منفی است القای نیروهای منفی می گویند که تو نمی توانی. چرا ؟چون می‌خواهند تو بیشتر در ضد ارزش ها فرو بروی. دلیلش فقط همین است .بعضی وقتها سرزنش است و این القای نیروی منفی فقط با آموزش سرکوب می شود .برای همین می‌گویم روز یک سیدی گوش بدهید. شما وقتی سیدی را گوش دهید القای نیروی منفی کم می شود .کاری که می خواهید انجام دهید را از کم و کوچک شروع کنید بعد آن اعتماد به نفس به وجود می‌آید. وقتی من چیزی را عملی نکردم حتی چیزهای کوچک را؛ مثلاً مسواک نمیزنم باید این را برای خودم عادت کنم. برای اینکه اعتماد به نفس به وجود آید نباید انتظار بیش از حد از خودمان داشته باشیم که فردا همه کارهایم را انجام می‌دهم، یک کار را که میخواهید حتما انجام دهید. چون اگر همه را بگویید انجام می‌دهم و نتوانید، اعتماد به نفستان از بین می‌رود. انتظار کم از خودتان را داشته باشید.همیشه باید خیلی تلاش کنید که این مشکل ذره ذره جدا شود. یعنی می‌خواهد ادامه ندهید؛ وادی دوم است؛ چون می‌خواهد تو به آن کار قبلی ادامه بدهید، نفس است و چون آن کار قبلی را دوست دارم و به آن علاقه دارم. پس باید روی خواسته ام کار کنم تا به مرور زمان حل شود. مطمئن باش و قطعا اگر دست از تلاش برندارید.

خانم الهام: رهجوی که به کنگره می آید اولش رهجو نیست و حتی همسفر و مسافر هم نیست. می آید تا ببیند روش کنگره را قبول دارد یا نه. تا ۳ جلسه می آید در جلسه تازه واردین شرکت می‌کند .کسی که به کنگره می آید در سفر اول فقط هدفش درمان اعتیاد است. نمی‌تواند به راهنما و مرزبان و  هم لژیونی باج بدهد تا به درمان برسد ؛این اشتباه است .جناب مهندس می‌فرمایند کنگره یک هدف نیست یک وسیله ای است برای رسیدن به رهایی و اینکه راه درست زندگی وی کردن را یاد بگیریم .همانطور که جهان‌بینی برای بهتر زندگی کردن است و اثر آموزش‌های نادرست است که یک انسان بدی می کند و گرنه هیچ انسانی ذاتن بدنیست. در کنگره زمان خیلی مهم است و اولین جایی است که زمان در آن اختراع شده است و این یعنی وقتی جلسه ساعت ۴ است دبیر زنگ را سر ساعت ۴ به صدا در می آورد در صورتی که جاهای دیگر اینطور نیست .اگر نظم و انضباط باشد همه چیز درست می‌شود.

خانم ندا: راهنمای تازه واردین در لژیون من باشد که شال هم دارد و یا نگهبان است و یا دبیر است من باهاش رودربایسی ندارم .او باید از شال من خجالت بکشد یا من از آن من. اگر دیدم کسی بی انضباطی می کند به مرزبانی می فرستم اگر من خودم نگهبانم باید یاد بگیرم نباید اینطوری کنم و من باید الگو باشم. من نباید تبعیض بین رهجو ها قائل شوم. پس باید هرکسی حواسش به کار خودش باشد.که قوانین و حرمت ها را رعایت کند.مهم ترین چیز برای من در لژیون نوشتن سی دی است.

خانم فاطمه :ما نباید از دیگران و از کنگره توقع زیادی داشته باشیم. کنگره وظیفه اش فقط به درمان رساندن است .که ما آموزش بگیریم و چه خودمان و چه مسافران ما به درمان برسند. کسی که مریض میشود و به بیمارستان می رود فقط درمان می شود و آنجا وام به او نمی‌دهند .اینجا هم همین طور است ما نباید از کنگره توقع بیجا داشته باشیم ؛مثلاً در بعضی ها می گویند ما پول داروی مان را از کجا بیاوریم و یا چطور رفت و آمد کنیم؟ همانطور که موقع مصرف پول مواد مان را تهیه می کردیم باید هزینه هایی را پرداخت کنیم تا به درمان برسیم.

خانم مریم :من برای بار دوم که سیدی را واو به واو نوشتم خیلی مطالب زیادی برایم باز شد و تصمیم گرفتم سی دی را که یکبار نوشته ام اگر دوباره جزو تکالیف بود باز هم بنویسم.شاید دفعه ی اول یک موضوعی را متوجه نشویم ولی دفعه دوم کاملا همه مطالب را فرا می‌گیریم. چون شما متوجه شدم سر لژیون‌ پایمان را روی هم نیندازیم.یا وقتی مرزبان می‌آید باید به احترامش بایستیم.یا وقتی کسی صحبت میکند با دقت به حرف هایش گوش دهیم اینها نکاتی است که شما به ما یاد دادید و ما روز به روز به طرف نور حرکت می کنیم از شما ممنونم.

خانم ندا: خانم الهام گفتند کنگره یک هدف نیست بلکه یک وسیله است .کنگره به من یاد داد همیشه خانه‌ام تمیز باشد و نه فقط وقتی که مهمان دارم. نظم در زندگی معجزه میکند .من وقتی اطرافم منظم باشد افکارم هم منظم می شود.

خانم زینب ؛ما آدمها دو رو داریم یک روی خوب و یک روی بد.این ما هستیم که آن روی خوب یا بد انسان ها را بالا می آوریم. من قبلاً آدمی بودم که مشکلات را داد میزدم. مثلاً مسافرم اگر دیر می آمد یا کمک نمی‌کرد همش به او می‌گفتم تو دیر می آیی و کمکم نمیکنی. هرچند که من خیلی لجبازم ولی سعی کردم این عادت را کنار بگذارم این هم نتیجه ی مثبتی روی مسافرم داشته است .وقتی ما با سختی زیاد یک ضدارزشی را کنار می گذاریم شیرینی خاصی دارد و این من هستم که خوبی را میکشم به طرف خودم.

خانم مریم:رهجو باید راهنما را از روی حسش انتخاب کند و به احساسش احترام بگذارد و اعتقاد داشته باشد و ایمان داشته باشد که راهنما هم این دوره را طی کرده تا به این جایگاه رسیده و چراغ راه هدایت من است. من رهجو برای موفقیت باید فرمانبردار خوبی باشم و هرچه راهنما گفت قبول کنم و بتوانم آنها را عملی کنم یک رهجوی خوب هستم. من باید به حرمت های کنگره احترام بگذارم ؛مثلاً این ارتباط نداشتن با همدیگر در بیرون خیلی به ما کمک می‌کند .آقای مهندس  هر حرفی را می‌زنند مطمئناً پشتش یک تفکری است و مطمئناً این ارتباطات خیلی مشکل ساز می شود .پس ما باید قوانین کنگره را رعایت کنیم.

خانم ندا :وقتی به کسی می گوییم این کار را انجام بده ممکن است دیر انجام دهد اشکالی ندارد. ولی اینکه اصلاً انجام ندهد خیلی بد است. ممکن است من دوشنبه صبح سیدی ام را نفرستادم ولی بعد بفرستم اشکالی ندارد .مهم این است که من احترام گذاشتم اگر می‌خواهم به کسی زنگ بزنم مریض بوده نباید بگویم دیر شده است .اشکالی ندارد باز هم با آن تماس بگیرم.  آن کار را انجام دهید، حتی اگر دیر شده باشد .مهمترین وظیفه رهجو حمایت از سبد است. هیچ چیزی در این دنیا مجانی به دست نمی‌آید .هرچیزی مجانی به دست آوردی مطمئن باش روزی از بین می رود. آقای مهندس چهار سال پیش گفتند هر نفر حدود ۲۰ میلیون تومان هزینه درمانش است. که این فقط هزینه کولر و چایی و اینها نیست ،حقوق مرزبان و نگهبان و دبیر و راهنما و همه را در نظر بگیریم حدود ۲۱ میلیون تومان هزینه دارد. یعنی آن موقعی که من با آن حال خراب وارد کنگره شدم، ۵۰ یا ۱۰۰ میلیون هم بود جور می کردم و می دادم .ولی آقای مهندس مطمئن بود کسی که آموزش ببیند احتیاجی نیست به زور کمک کند. کسی که کمک نمی کند یعنی آموزش نگرفته است.آقای مهندس کمک دولت را قبول نمی‌کند چون می‌خواهد ما مثل افعی نباشیم .افعی فقط از پول نگهداری می کند. نمی تواند خرج کند. یاد بگیریم پول را خرج کنیم کسی می تواند پول را خرج کند که مال خودش باشد. من باید پول این آموزش‌ها را بدهم. اگر ندهم موفق نمی شوم. وظیفه ام است .ما باید دینمان را ادا کنیم. من به کنگره مدیون هستم. یک سری پول این صندلی را داده‌اند که من استفاده کنم و من هم الان بدهکارم و باید کمک کنم حتی ماهی یک بار. این وظیفه یک رهجو است.

ودر پایان با دعای دوستان لژیون بسته شد.

لژیون  پنجم همسفران درتاریخ /۷ /۷/ ۹۹با  راهنمایی کمک راهنمای  محترم خانم ندا راس ساعت ۶:۳۰ شروع به کار کرد.
 لژیون با کنفرانس همسفر فاطمه شروع شد،درباره سی دی حرمت

  سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر 
میخواستم درباره سی دی  حرمت صحبت کنم که آقای مهندس می‌فرماید حرمت از حریم میاد یعنی هر شخصی هر خانواده یک حریم خاص خودش را دارد، که حریم یعنی حد و مرز یک جایی که شخصی هست و مربوط به خودش هست که ما باید آن حد و مرز آن خانه و آن جا و مکان را نگه داریم .
آقای مهندس می‌فرماید ما وقتی وارد کنگره می شویم باید حرمت های آن و قوانین آن را رعایت کنیم، اگر بخواهیم به کنگره  بیاییم و آموزش بگیریم و هیچ مشکل و دردسر پیش نیاید باید حرمت‌ها را رعایت کنیم. آقای مهندس می‌فرمایند مثلاً در جلسات ما حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر شرکت‌کننده هست که آنها مصرف کننده هستند و اگر قرار باشد نه پلیسی داریم نه قاضی داریم هیچ نیروی انتظامی، اگر قرار باشد که هر کسی به هر کسی باشد و هر کاری کند که صددرصد هیچ امنیت و آسایش ای ندارد که بخواهد آموزش بگیرد .و دراین  مورد هم صحبت کردند که وقتی وارد کنگره می شویم یکی  اول از آن اینکه دستورات جلسه مان یا نوشتارها را یکبار می کنند ولی حرمت کنگره را دوبار می‌خوانند ،به خاطر اهمیت داشتن است که یکی از این ها این است که دروغ نگوییم ،سعی کنیم که وارد کنگره که می‌شنویم آنهایی که مصرف کننده اند آن مقداری که مصرف می‌کنند میزان مصرف شان را درست بگویند که راهنما بخواهد برنامه‌ریزی کند برای او تی اش  درست و دقیق باشد. یکی دیگه اینکه سرزنش نکنیم وبد گویی کسی رانکنیم توی زندگیمون و همچنین توی کنگره. دروغ نگوییم حتی دروغ های کوچک. و درمورد طرز لباس پوشیدن، آقای مهندس فرمودند که ما باید لباس تمیز و پاکیزه و تمیز و سفید بپوشیم و مخصوص مردها که خیلی تاکید داشت و کفش و لباس مرتب باشد و به هم ریخته نباشد و جلف و زننده هم نباشد. یکی دیگر از موضوعات صحبت های جناب مهندس این بود که پول دادن  و پول گرفتن توی کنگره اصلاً ممنوع است .در مورد اینکه راهنما حق ندارد در بیرون از کنگره ارتباط با رهجو داشته باشد، بیرون بروند و مسافرت بروند ،بیرون از کنگره ما نمی‌توانیم هیچ ارتباطی داشته باشیم، یکی دیگر در مورد تلفن دادن و تلفن گرفتن  است که اصلاً درست نیست تلفن بدیم یا شماره تلفن بگیریم. ما باید وقتی وارد کنگره می شویم حریم و حرمت هایش را نگه داریم سعی کنیم از قوانینش تبعیت کنیم و سرپیچی نکنیم و در آخر جناب مهندس می‌فرماید وقتی ما وارد کنگره می‌شویم کمال استفاده را باید داشته باشیم و نباید پرتوقع و زیاده خواه باشیم.
 سلام دوستان معصومه هستم همسفر
سی دی طلا از آقای مهندس که اولش فرمودند میخواستم استاددعوت کنم، من به این فکر می کردم که چقدر میتونه آقای مهندس ذهنش واقعاً باز باشد که با اینکه هیچ موضوعی ندارد که الان بگوید ولی یک ساعت طول می‌کشد و صحبت می‌کند و همه حرف‌هایش هم درس دارد. در مورد خود سی دی طلا بگویم که اقتصاد خانواده را گفتند که این دست زن است واقعا هم همین همین طور است. من خودم تنقلات بچه‌هایم را درست می کنم وقتی چیپس می‌خواهند سیب زمینی درست می کنم یا مثلا آب هویج و آب سیب میگرم که دیگر نروند آب میوه از بیرون بخرند و به جایش پول را پس انداز می‌کنم و درون قلک میریزم. یکی دیگر اینکه برای پس انداز کردن حتماً هم نباید مرده پول بدهد بعضی وقتا خود آدم باید شم اقتصادی اش کار کند .من خودم حالا تعریف از خودم نباشد مسافرم  سیر کاشته بود چیزهایی که می شد و توی زمین میموندن اینها را ارزون می خریدند که با گل است و بهش می گفتم اینها را می‌آورد خونه ومن سیرها را پاک می کردم و گل هایش را می‌گرفتم و تمیز می کردم و میگذاشتم تو سبد و خوب آن جوریش که کیلویی ۵ تومن بود را کیلویی ۱۲ تومان می‌فروختم  و پولش را هم برای خودم بود.  این کارها را من می‌کردم و هم پول را که جمع می کردم ،من طلا خیلی دوست داشتم طلا می خریدم هرچی که یه ذره پول جمع میکردم میرفتم طلا می‌گرفتم. الان که فکر می‌کنم می‌بینم چقدر آقای مهندس سال ۹۱ می‌گفته بروید طلا بخرید و چند برابر می شود دقیقاً همینه . این چیزی است که هیچ وقت کم نمی شود حالا من هم خودم استفاده اش را کردم همین انرژی گرفتم هم وضعم هم خوب شده. و همیشه یک چیزی است که برای آدم میمونه حتی با یک سکه الیزابت که می‌خرید و میگذارید آن جا بعد که بهش احتیاج پیدا می کنی یک موقع می خواهی کادو ببری.
 ما صرفه جویی می کنیم ولی این صرفه جویی بغلش باید یکی پس اندازی هم یاد بگیریم. اگر تونستی این پولی که صرفه‌جویی کردیم و پس انداز کنیم می‌شود هنرمن و می‌شود زرنگی و انشالله که موفق باشید و طلا باران باشید.
سلام دوستان زینب هستم یک همسفر
 خانم  نداراجع به خونه خریدن گفته بودند .من چند سالی بود که خونه مادر شوهرم بودم خوب هم خودمون عذاب می‌کشیدیم وهم آن بیچاره را اذیت می کردیم، جاشون تنگ بود .بعد اومدیم ما گفتیم خدایا چیکار کنیم؟ بعد به مامانم گفتم مامان من می خوام از اینجا برم بعد به مامانم گفتم تو باید به من کمک کنی بعد مامانم النگوهاش را گفت باشه به من داد چون واقعاً سختم بود .یک چک ۳ میلیون و پانصد هم داشتیم یک میلیون و پانصد فقط پول داشتیم و می‌خواستیم سه سال پیش برویم خونه رهن کنیم. اوایل سفرمان بود یک خونه تو قدرجون پیدا کردیم به ۱۰ میلیون پول پیش من با آقای گفتم باید صبر کنید تا پولم  آماده شود گفت اساس هاتون رو هر وقت خواستید بیاورید. ما رفتیم یک سال آنجا ماندیم بعد از یک سال  رفتیم کرسنگ این هم خونه دار شدن ما، اما ما رفتیم کرسنگ و خانه برای رهن نبود.
 ۳۵ میلیون ارث پدری به من رسید به شوهر خواهرم گفتم که ما خونه پیدا کنیم ۱۰۲ میلیون یک کاری بکنید حالا ما این خونه را بخریم رو هم رفته پول ما ۵۱میلیون بود. نصفش را جور کردیم و نصف اونا که یعنی سه دونگ من وسه دنگ آنها .آن خونه راما خریدیم و اومدیم توش نشستیم . شاید دو هفته نشده که ما پول هامون را جمع کردیم و قرار شد به نرخ روز پولش را برگردانیم الان من باورم نمیشه که اون خونه مال ما هست .سختی‌ها و تقلا ها که آدم می‌کشد اینجوری از این جریان به خونه دار شدن ما بود. یکی دیگه اینکه آقای مهندس می‌گفتند چرا پول که دستتون میاد می‌رید پرده هاتون را عوض میکنید ،من این را پیروز گوش دادم در صورتی که یک روز قبلش من مبلهام را فروختم و یک دست مبل خریدم. یعنی سی را که گوش دادم اینقدر دلم سوخت انقدر دلم سوخت، گفتم زینب تو چرا این سی‌دی را یک روز قبل گوش ندادی؟  با خودم گفتم با این پول یک النگو می‌شد بخرم، چرا من اینجوری کردم دیگه خلاصه هم حرصش موند همین که درس عبرت شد که من دیگه نخوام وسایل خونمو عوض کنم .سخنان استاد 
سلام دوستان ندا هستم یک همسفر 
خوب ،خیلی چیزها باید تغییر کند به قول خانم زینب آدم نرود پرده هاشو عوض کنم ،نرود مبلها شو عوض کند، خیلی چیزها باید در درون انسان تغییر کند قیاس  برداشته بشود. اینکه آدم بخواد با سیلی صورت خودش را سرخ نگه دارد اینکه آدم بخواد به خاطر دیگران زندگی کند این چیزها باید در درون انسان حل بشه. یه موقع خود من همینطوری بودم به خاطر یک حتی یک مسافرت رفتن قیاس می کردم، منم باید برم مسافرت.یعنی الان که فکرشو می کنم میبینم چقدر مثلاً نادان بودم، چقدرجهل داشتم، ولی آن موقع چیزی بود که همه‌اش برام شده تجربه ،اگر آن تجربه ها نبود الان من این فکرها را نمی کردم .الان نمی‌توانستم این کار را بکنم. خوب آنها هم در جای خودش باید اتفاق بیفتد. یا مثلاً می‌گفتند جهیزیه مال سرفرازی آدمه.در صورتی که آن جهیزیه من نبود که مایه سرافرازی من بود ،آن اخلاق من بود آن رفتار من بود آن منش من بود که شوهر م اینا تاثیر می‌گذاشت و می‌توانست مثلا آنها را رفتارشان را با من تغییر بدهد .هر چقدر هم جهیزیه بردم آخرش اونا همین  رفتارها را با من می کردند .در سته پس این چیزها باید در درون انسان تغییرکند تا نخواد به خاطر یک عید که یک نفر میاد خونه اش مبل هاشو عوض کند. من همیشه وقتی می خوام یه چیزی بخرم اینا به خودم میگم :واقعا اینا احتیاج دارم؟ یعنی الان چقدر به این احتیاج دارم؟ یا داری میخری برای دیگران ؟
خیلی چیزها آمدم بخرم ولی دیدم واقعاً احتیاجی ندارم. چیزهایی که به قول آقای مهندس بعد می خواهید بفروشید ده شاهی و مفت هم از تون نمی‌خرند .
 ولی نه یک موقعی است یه چیزی را شما می‌خرید و تازه قیمت‌ها رفته بالا. چرا حالا می خواد یک ماشین بخرد ،می‌خرد ولی مثلاً ماشین ظرفشویی چه میدونم ماشین لباسشویی این چیزها آنها هم خوبه چون بعد بخوای بخری ولی یه چیزا اضافه اصراف نباشه .بیام به جایش چیکار کنم ؟حالا طلا که آقای مهندس فرمودن، الان که نمیشه ربی و این جور چیزا خرید. الیزابت، الیزابت یک چیزی است که هر شهری که  بروید میتونید برید در مغازه و این را بفروشید و کارمزدش هم خیلی کمه و هر موقع با هر قیمتی که بخواهید میتونید بخرید، ۵۰ تومن هم که داشته باشید میتونید برید الیزابت بخرید فکر کنم بشه قبل ازاینا پایین‌ترینش ۱۰ تومن بود الان فکر کنم پایین ترینش ۱۰۰ تا ۱۵۰ تومن باشه ،به اندازه‌ای که پول دارید نگذارید که پولتون بمونه کاری هم نداره قیمت طلا چقدره، دیگه خریدید نمی‌خواهید دستتون کنید الیزابت بخرید بگذارید انجا.
یک نکته دیگری که باید توجه کنید این که تا تقی به توقی می خوره طلاتون رانفر وشید این خیلی مهمه، رو نکنید آفرین، خیلی مهمه اصلا شما کسی نباید متوجه بشود که طلا دارید مثل همسرتون ومی نداره که متوجه شود اگر پس انداز خودتون بوده اگر متوجه نشده و شما رفتید با پول خودتون خریدید اصلا ومی نداره ولی می بینید که مثلا توی گیر و گرفتاری است درسته باید بهش کمک کنید ولی اگر میدونید دو روز دیگه حل میشه و فردا زنگ بزنه به دوستش و پولش را ازش میگیره اینا ،دیدید رسیدیدبه موواینا ،اینجا دیگه بستگی به خودتون داره اینجا میتونید.
 بعد دیگه شما بچه که دارید و بچه دار میشیم از اون موقع که تو شکم تونست باید براش طلا بخرید ما باید در حد معقول برای بچه هامون بگذاریم و پس انداز کنیم.یعنی اینجوری نباش که از اون طرف لوس بشن برید یک خونه براشون بسازید و به نامشان هم بکنید و هم بره خونه را بفروشد بعد هم بی خونه بشه. نه اینجوری نه ولی میخواد خانه بخرد ۱۰ میلیون کم دارد این را نگه می داری اون موقع که خواست خونه بخرد میگید این ۱۰ میلیون .یا میخواد عروسی بگیرد مثلاً پول کم دارد تو میگی این سهم من یا یک کادوی حسابی براش می گذاریم. ولی دختر که دیگه مشخصه دختر دیگه باید جهیزیه اش را کامل بدید از الان باید به فکر آینده اش باشی یک دفعه که دختر بزرگ نمی‌شود که آدم بخواد جهیزیه ای برایشان تهیه کند. الان ۱سالشه، دوسالشه اصلا تو شکم تو نه باید شروع کنی براش پس انداز کردن کم، قرار نیست که مثلاً روزی ۵۰ هزار تومان برش بگذارید.ببینید بچه‌ها ،ما بایدیک جوری خرج کنیم، بعضیا هستند که خرج می‌کنند و هر چقدر موند پس انداز می‌کنند که اصولاهم چیزی نمیمونه آخر سر هم که کم میاره، حتی ثروتمندترین آدم ها هم اینکه بخواهند حقوقشان را حساب کند آخر سر کم میارن چون مخارجشان نسبت به ثروتشان بالاتر می‌رود.
 کاری که ما باید بکنیم اینه که من ماهی مثلاًان تومن پس انداز می کنم بقیه اش را هر چی بود خرج میکنم. میام این پس انداز را می گذارم کنار بقیه اش را با خیال راحت خرج می کنم .
دیگه اون موقع یک عده میوفتن تو خنثی و خسیسی دیگه نمیتونم این پول را خرج کند چون همش به فکر چیه این پس انداز است. باید برای خودتان تعیین کنید آقا من برای این بچه ماهی انقدر پس انداز می کنم برای این بچه‌ها مثلاً روزی ۵ تومن پس انداز می‌کند اینا خودش طلا اگر بشه وقتی بزرگ شد خودش کلی میشه بعد هم نباید بفروشید آدم طلا که دارد به محض اینکه مشکلی براش بشه میگه طلا بعد اگه بتونه تبدیل به زمینش کنید که خیلی بهتره خود من ۵ سال پیش طلا داشتم .طلاها مسافرم که مصرف کننده بود دیگه از اونور پول داشتم تو حسابم کارتم را هر جا بود مسافرم پیدا می‌کرد و رفته بود اینقدر رمزش را اشتباه زده بود که سوزانده بوده. این پول‌ها هم داشت از اون ور خرج می‌شد از آن ور طلاها م هم داشت می‌رفت با این حال وقتی این آخری ۱۵ میلیون موندخودم تنهایی رفتم دم بنگاه و به هیچ کس هم نگفتم یک بنگاهی  بود که آشنا بودرفتم و گفتم من ۱۵ میلیون پول دارم و می خواهم یک زمین بخرم. آن موقع اصلاً خنده دار بود با ۱۵ میلیون. و یک زمین برایم پیدا کردندوقولنامه  کرد. الان همان ۱۵ میلیون شده ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون .
طلا یک چیزی است که شما می بریددم طلافروشی می فروشید ولی زمین الان چندین بار ما خواستیم بفروشیم سخته، بالاخره فروختنش بعد از خیرش میگذرید تا میاد مثلا این مشکل را چیز کنید دیگه رفع شده ولی اگر پول باشد تا میای فکر کنیم پول رفته و دادی تمام شده ،اگر طلا باشد بالاخره فرداصبحش میری میفروشی ولی اگر زمین باشد  دیگه دیر تر.
 اول پول را جمع می کنی بعدمیری طلااش می‌کنیم اگر به یک مبلغ قابل قبولی رسید میتونی بری  یک زمین اصلا خارج از شهر ،مثل اون موقع که زمین را خریدم اون موقع رودخانه زاینده‌رود را بسته بودند انجا زمینهاش که به درد نمی‌خورد و کسی هم که به من فروخت برای همین بود که فروخت. چون اصلا دیگه آبی نبود و خشک شده بود. زاینده رود دوباره پر شد. درسته یعنی آدم از فردای خود ش خبر ندارد.
 به این راحتی هم پول را نباید خرج کنید طلا را نباید بفروشید باید بگذارید برای روز مبادا بگذاری داشته باشید ،بگذارید پول را یک جایی باهاش وام بگیرد اگر اینجوری بشد خیلی بهتره تا اینکه بخواهید خرج کنید.
 سلام دوستان الهام هستم یک همسفر
 تو این سی‌دی آقای مهندس فرمودند هیچ کسی یک شبه پولدار نمیشه یعنی اگر بخوادفکر بکنه که یک شبه بخواد اقتصادش را درست کنه سخت دراشتباهه.  و این با مرور زمان امکان پذیر است چون همانطور که خانم ندا گفتن یک زمین را می‌خریم یا یک طلا را می‌خریم بعد از چندین سال طلا گرون میشه یا این زمین گرون میشه. و کسی که بخواد ببخشه باید پول داشته باشد و اگر ما الان به فکر بیفتیم که پس انداز داشته باشیم می‌توانیم در آینده بخشش هم داشته باشیم. و خیلی‌ها هم دارند ولی نمیتونند ببخشند ،بخشش احتیاج به آگاهی و معرفت دارد و ما آمدیم که کنگره و یاد گرفتیم که بتونیم به بقیه از مالمون ببخشیم.
 با توجه به اینکه گلریزان  هم نزدیکه ما باید به فکر باشیم و پول هامون را جمع کنیم تا بتوانیم ببخشیم  تا بقیه هم این راه براشون باز بشه .
سخنان خانم نداد 
چیزی که خانم الهام اشاره کردند و من هم می خواستم اشاره کنم این بود که در زمان هیچ کس یک شبه پولدار نشده. زمانی گذشته یعنی ببینید من انتظار دارم حالا که این طلا را خریدم فردا گرون بشه حالا میاد پایین صد تومن میاد پایین ۲۰۰ تومن میاد پایین دوباره میره بالا هیچ وقت زمین و طلا اینقدر پایین نمونده که چی بشه دوباره میره بالا ،یکم آدم باید صبر داشته باشد این رو بگذار کنار اصلاً هم دیگه فکرشو نکن.
 مسئله بعدی هم که هست اینه که سهم دیگران توی مال ماست خداوند میگه سهم ایتام ،سهم نیازمندان ،تو قرآن میگه دیگه : یعنی اینکه چی؟ یعنی اون ها هم سهم دارند. یعنی من این پول را میزارم تو مال تو که ببینم تو چه کار می کنی، تو این راه میدی به شخص نیازمند یا اینکه خیلی ببخشید میشه کار کردن خروخوردن یابو.
 یعنی درست باید برای بچه‌ها یک مقداری بگذارم ولی نه آنقدر که تمام زندگی ام از تمام خوشی و همه چیزم را بگذارم ازش و همه را بگم برای بچه ها برای بچه ها .اون خودش میره سرکار، خود شوهر میکنه زندگیش را می‌کند.مگر  ما نبودیم  خودمن جهیزیه ام را خودم خریدم، سیسمونی هم را خودم خریدم. شوهرم خودش از ۱۱ سالگی میرفته  سرکار. اینجوری نه مثل پدر و مادرهای ما نه مثل اینکه آدم زیادی بخواد باشه.
 یک قسمتی از مالمون را الان گلریزان هم نزدیکه باید بخشش نکنیم .اگر اینها را نبخشیددیگه آن مال خالص نمیشه، قدرت بخشیدن را اینطوری می تونیم پیداکنیم ،چون میگن جون تو که نمیخوای ببخشید میخوای پولت را بدین .
و اگرانسان بتوند اینو ازش بکند خیلی کارهای دیگه هم میتونه رها کند و ببخشد و این کارها را انجام بدهد.
 سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر تو هر کاری که بخواهیم انجام بدیم یک سری مشکلاتی هست. نمیشه بگی که زندگی من همیشه باید خوب باشد یا داشتن همین مسافر هایی که تو زندگی من هست، بالاخره اگر بخواهیم با تفکر سالم فکر کنیم. مثلا من خودم دو تا بچه سالم خدا بهم داده همان را در نظر بگیرم،  یا مثلاً کلید کنم بگم چرا خدای یک مصرف کننده را توی زندگی من قرار داده با این تفکر اگر باشیم می‌توانیم پیشرفت کنم؟  و میتونیم تو زندگیمون ذره ذره مشکلات را از سر راهمون برداریم.
 سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر 
سی دی طلا بیشتر در مورد وضعیت اقتصادی بود و صرفه‌جویی کردن.  من هم وقتی این سی‌دی را گوش دادم خیلی پشیمون شدم یعنی چند تا موضوع پیش‌آمده که بعد از اینکه سی دی را گوش کردم دیدم چقدر خیلی راحت من بعضی چیزها را از دست دادم و بی بها خیلی چیزها را مفتی دادم رفت فقط به خاطر اینکه از مبل ها خسته شده بودم  یا یکیشون خراب بود که مثلا می تونستم با کوچکترین هزینه آن را درست کنم. یا مثلاً در مورد پس انداز کردن من موقعی که سر کار می رفتم  و حالا هم خیلی پس انداز می کردم هر چی کار کردم طلا خریدم خیلی طلا خریدم تا اینکه شوهرم بیکار شد هیچ سرمایه ای نداشت هیچ کاری بلد نبود و دست خالی یعنی تنها سرمایه ما همین طلا هایی بود که من خریده بودم. وفروختیم و تونستیم دوتا وام هم بگیریم سرمایه جور کنیم و یک کار راه انداخت .بیشتر صحبت های جناب مهندس درسی طلا این بود که در مورد مشکلات زندگی گفتند که اگر ما یک زمانی بشود که مشکل نداشته باشیم آن موقع می‌رویم یک قبری کنیم و بالای سر قبر می نشینیم و فقط منتظر مرگ می شویم‌ درسته الان سختی‌های زندگی طاقت فرساست و خیلی سخته برامون و زمان دیر می‌گذرد ،مثل همین الان مدرسه بچه ها که بچه من کلاس اولیه و هنوز نمیتونه بشینه و اصلا میخواد خوابیدنی  انجام بدهد، یعنی من هنوز فرهنگ مدرسه را نتونستم به این یاد بدهم. دخترم میگه مامان تا میادسال تموم بشه تو فقط بتونی به این یاد بدی بشینه سالم. و جناب مهندس که میگه مشکلات سخته واقعا پشت سرگذاشتن مشکلات خیلی سخته و زمان می‌برد و تحملمی خواهد ولی اگر مشکلات هم نداشتیم و زندگیمون یک روند عادی داشت ، زندگی خیلی کسل کننده می شد برایمان.
سلام دوستان نداهستم یک همسفر
 بچه‌ها هیچ وقت بر.ای هیچ چیزی دیرنیست . یک موقع ما نمیدونستیم خیلی‌ها هستند الان مثلاً یک اتفاقی براشون ۱۰ سال پیش افتاده الان هم عین همین اتفاق میافته دوباره همان اشتباها را می‌کنند ولی اینکه ما الان اینو میدونیم خودش کلی ارزشمند است. یعنی درسته ده سال دیر فهمیدیم و یا ۳۰ سال دیر فهمیدیم ولی همین الان هم که فهمیدیم خیلی ارزشمند است. از همین الان با اینکه طلا گرون شده یا اینکه همه چیز گرون شده باز هم شما شروع کنید پس انداز کردن هیچ اشکالی ندارد هیچ وقت هم برای هیچ چیز دیر نیست. بازهم حواستان باشد که در دراز مدت به نتیجه می‌رسید .من یادم آن موقع که پاتختی برای من گذاشتن سکه ۲۰۰ تومن بود ۱۴ سال پیش از الان اگر شما جمع کنید ۱۵ سال دیگه هم همین می‌شود هیچ فرقی نمی‌کند .اینا نگید که دیر شده و اینا ،یا مثلاً بچّه خانم فاطمه که میگن، این  طول میکشه نگید که نه امکان ندارد این یاد بگیرد .شما هستید که باید بهش یاد بدهید و یاد می‌گیرد.  بچه ها با هم دیگه فرق می کند شاید آن یاد گرفته تو حیاط قبلی‌اش حالا بچه من کسی نبود یادش بدهد هم بایدمن درکنار آن آموزش بگیرم هم قراره این چیزها را چیه؟ توسط من یاد بگیرد. و هر مشکلی توی زندگی من پیش می‌آید اینها فقط و فقط برای آموزشه. شما اصلاً احساس کنید بعضی وقتها این زندگی مثل شوخی میمونه مثل یک بازی میموند، زیادی نباید جدی بگیرید این بازی را حالا وای این مشکل، به قول معروف مورچه آب رفت تو لونش گفت وای دنیا را آب برد. پس اون نمیدونه ما یک تیکه از این جهان را ازش خبر داریم بقیه اش را چیه؟خبر نداریم، نمیدونم که کجا به کجاست و چه رازهایی پشت پرده نهان است. پس فکر نکنید که حالا اتفاقی خیلی بزرگی افتاده حالا مثلاً من این مشکل را دارم وای حالا چه کار کنم. همچنین جدی جدی هم زندگی را نگیرید. فقط میخواد برای آموزش و به قول خانم فاطمه اگر ما مشکل  نداشته باشیم آن موقع باید تعجب کنید. آن موقع که همه چیز روال باشد. مطمئن باشید اگر به قول آقای مهندس همه ماحتماً میریم یک فبر میکنیم و میریم دمش میشینم تا موقع مرگ من فرا برسد .پس اصلامشکلات را زیاد بهش گیر ندین، رهاش کنیم ،سخته ولی امکان پذیره، مشکلات را ببینید بچه ها، فقط برای آموزش ما هستند ممکن شما ناراحت بشید ولی سعی کنید این ناراحتی را به دیگران انتقال  ندهید این سعی است که ما همه باید بکنیم یعنی اینکه من الان ناراحتم و سر بچم داد میزنم الان ناراحتم از فلان مشکلم و سر مسافرم خالی می کنم. سعی کنید که اگر هم سخته و الان نمیتونید زود مشکلات را رها کنید سعی کنید اگر هم مشکل دارید اگر هم ناراحتی این ناراحتی را سر دیگران  خالی نکنید و سر افراد خانواده خالی نکنید، چون این تازه باعث می‌شود یک عذاب وجدان هم بعدش بگیرید که تازه آن هم یک آسیب دیده است باز باید آن هم باید تاوانش را بدم انشالله که همه مون بتونیم اینها را رها کرده رها کردن را یاد بگیریم به مرور زمان .
لژیون با دعا یکی از دوستان بسته شد

به نام قدر مطلق الله



لژیون پنجم همسفران شعبه ی سهروردی در روز دوشنبه مورخ ۲۱.۷.۹۹راس ساعت ۱۷با راهنمایی سرکار خانم ندا و دستور جلسه ی سی دی خیال شفا آغاز به کار نمود.


سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر  در این سی دی آقای مهندس می‌فرمایند شفا یعنی سلامتی و خوبی. در زندگی یک چیز هایی برای ما اتفاق می‌افتد و خوبی هایی به ما می‌رسد ولی ما به آن مطلب اصلی پی نمی‌بریم. برای درک بهتر مفهوم خیال شفا قصه‌ای را تعریف کردند در مورد مسیحیان و یهودیان که جنگ های بسیاری بین آنها پیش می آمد ؛مثلاً در زندگی ما هم که فردی با شخصی کینه توزی می‌کند همیشه دنبال انتقام است و آن فرد را سر جایش بنشاند. در این قصه هم باعث شد وزیر یهودیان را دست و پایش را قطع کند و تهمت هایی به او زده شد و خودش را فرد خوبی در میان مسیحیان جلوه داد ،آنها هم گول خوردند و خیال آنها شفا بود و باعث نابودی کل مسیحیان گشت. 

سلام دوستان منیره هستم یک همسفر 
برداشت من از سی دی مردم داری این است ک اقای مهندس میفرماید تقدیر وسرنوشت ما دست خودمان است وهرچه بکاریم همان را برداشت میکنیم وقتی که انسان در یک موقعیتی قرار میگیردنباید برای دیگران تعیین تکلیف بکند ومن خودم فکر میکردم حالا که به کنگره امده ام دیگر اشتباه نمیکنم ویا اینکه انقدر به درجه ای رسیده ام که میتوانم برای دیگران تعیین تکلیف کنم وتصمیم بگیرم واینقدر عاقل شده ام ودیگر اشتباه نمیکنم ولی اینطور نیست وانسان به هر درجه ای که برسدنباید فکر کند که دیگر کامل شده است وباید مردم دار باشدوبرای رسیدن به جایگاه بالاتر حرکت کندوروی سیستم ایکس کار کندواز ضد ارزشها دوری کند وسیستم خود راخراب نکند که بین مردم بی شخصیت میشودومن بااین سی دی یاد گرفتم که مشکلاتی که برای من پیش می اید من خودم مسئول همه انها هستم وباید در کوله پشتی خودم عشق ومحبت باشدواین کوله پشتی را باخودم به جهان دیگر ببرم ومن یاد گرفتم که درهیچ کاری عجله نکنم وزود قضاوت نکنم وبه زمان ایمان داشته باشم وهر کاری راپله پله انجام بدهم واین کار فقط با تفکر وتعقل انجام میشود ومهمتر اینکه با اموزش گرفتن میتوانم به این درک برسم وبا حرکت کردن درجهت اموزش اینکار صورت میگیرد ومن باید وسوسه ها را ازخودم دور کنم ودر کنگره باید خدمت وحرکت کنم واین وسوسه ها ونیروهای باز دارنده را که همیشه در زندگی بامن هستند را جلویش را بگیرم دیگران کاشتند ما بخوریم ما بکاریم دیگران بخورند با تشکر


ارسال: همسفر مریم.م 


خلاصه سخنان همسر لیلا :

آنچه باور است محبت است و انچه نیست ظروف تهی است. اگر محبت باشد به دنبال ان عشق و محبت و دوستی است و اگر محبت نباشد چیز دیگری هم نیست. ادم ها در برخورد با موضوعات به سه گونه عمل میکنند. یا بی تفاوت اند و هیچ عکس العملی ندارند مانند حس ما به صندلی و بخاری و. و یا نسبت به موضوع جاذبه و یا دافعه دارند این جاذبه بسته به منفعت ما دارد مثل دوست داشتن یک گل چون بوی خوش دارد و یا زیباست همه دوستش داریم و یا لباسی زیبا که میپوشیم به ما اعتماد به نفس و حس زیبایی میدهدکه به علت نفع مادی ما دوستش داریم و به آن جاذبه داریم که دوست داشتن ما واقعی و یا غیر واقعی است وقتی گل رز میخرم و از آن نگهداری میکنم پس از چند روز آن گل خشک شده هنوز ما آن را دوست داریم که نشان میدهد محبت و دوست داشتن ما واقعی هست یا نه. و بعضی از محبت ها به پول یا کادو هست که اگر ان پول یا کادو قطع شود دیگر به تو هیچ محبتی نمی‌کند و اگرابراز علاقه کرد میتوانی بگویی دوستت دارد که در کنگره کمک راهنمایان چنین محبتی به ما دارند که بدون هیچ منفعتی از طرف ما. همچنان به ما محبت دارند. بعضی اوقات هست که ما یکسری کارها یا محبت ها را انجام میدهیم ولی کسی حرف ما را نمی فهمد چون شرایط ان به وجود نیامده است. 
 وقتی در منزل مادرم مشغول کمک در کارهای منزل هستم ولی به خاطر بداخلاقی و حسادت من ان محبت و کار من دیده نمی شود و حکایت ما مانند گاو نه من شیر ده است که محبت و کمک می کنیم و با یک اشتباه تمام انرا خراب می کنیم. که در اینجا هیج دشمنی در کار نیست و این ما هستیم که نشان میدهیم بقیه نسبت به ما چه حسی داشته باشند و چه اسانس و بویی از ما ترشح می شود. و با بداخلاقی و حسادت و غیبت کردن باعث می شویم بوهای بد از ما خارج شود. و بقیه نسبت به ما حس ناخوشایندی داشته باشند.


خلاصه سخنان همسفر لیلا :

آقای مهندس در سی دی میفرمایند اگر عشق به خالق نداری عشق به مخلوق داشته باش .هستی و موجوداتی که خداوند آفریده همه ذره ای از وجود باری تعالی هستند که ما باید به انها عشق داشته باشیم  ان ها را دوست داشته باشیم مانند فرزاندانمان که ذره ای از وجود خداوند هستند و یا مسافرم که در زمانی که مصرف کننده بود همه اطرافیان به من گوشزد میکردند که با او نمی توانی زندگی کنی و او فایده ندارد ولی چون به او عشق واقعی داشتم و او را همچنان دوست دارم اصلا برایم مهم نبود که دیگران چه حرف هایی میزنند. و او همیشه به من احترام می گذاشت و هیچ کمبود محبتی در زندگی نداشتیم که به هر کسی خواستی محبت کنی منتظر محبت نباش و بعضی ها بخاطر مقام و منصب که دارند بعضی ها جذب می شوند که آن بخاطر مقام و پستشان هست 


گوشه ای از سخنان خانم ندا :

خانم ندا می فرمایند که ما باید برداشت خود را از سی دی بنویسیم که ما در کجای سی دی هستیم و به قول کنگره سی دی را روی خودمان پیاده کنیم و مانند ضبط صوت نباشیم که انرا بازگو کنیم.باید ببینیم که سی دی کجای زندگی من است و کجا را دیدم.ممکن است تا چند جلسه اول نتوانیم برداشت خود را از سی دی بیان کنیم ولی خیلی خیلی مهم است که من در جهت ان حرکت کنم.


خلاصه سخنان همسفر فاطمه :

در مورد سی دی ، عشق به مخلوق نداشتم و همیشه واجبات دین را انجام می دادم و همیشه با اطرافیان و فرزندانم بد اخلاقی داشتم که سعی میکنم صبور باشم که در دستور جلسه امروز واقعا فهمیدم مشکلات زندگی را باید خودمان حل کنیم و به جایی میرسیم که فقط خودمان هستیم و دیگران هیچ کمکی به ما نمیکنند. قبل از کنگره همیشه در مشکلات زندگی بزرگ تر ها و یا اطرافیان را وارد زندگی خود میکردیم و دیدیم که هیچ کمکی به ما در حل موضوع نشده است و باید با گذشت و صبر و اموزش هایی که میگیریم خودمان وضعیت زندگی مان را تغییر دهیم که جز با آموزش و انرژی گذاشتن و زمان دادن حل نخواهد شد.


 سخنان گوهربار سرکار خانم ندا : 
در سی دی خیال شفا از محبت صحبت شده که همه چیز با محبت خیلی سهل تر و ساده تر حل میشود و اگر پیوند محبت باشد همه چیز در صلح و ارامش است و همه چیز و همه کس را دوست خواهیم داشت. تمام مخلوقات خداوند از سوسک گرفته تا یک فرد که نسبت به او تنفر داریم وقتی کنگره میام و یک مصرف کننده را میبینم باید دیدگاهم عوض شده باشد و بعنوان یک فرد لاابالی و بی اراده به او نگاه نکنم در وادی چهارده میگه که اینا همه عشقند و محبتند و باید آنها را دوست داشته باشم نمی توانم بگم ازفردا دوستشون دارم باید پیوند محبت ایجاد بشه در وادی چهارده که آخرین وادی هست من باید تمام این مراحل را طی کنم تا به محبت برسم همه ما یکم محبت در وجود خود داریم که الان میتوانیم آن را لمس کنیم وقتی در یک دعوا یکی از افراد یک کلمه محبت آمیز بگوید چقدر می توانه تاثیر گذار باشه و همه چیز را عوض کند و همه چیز باید در عمل باشه نمیشه عمل نکنی و فقط حرفش را بزنی طرف را اذیت بکنی و بعد جمله محبت آمیز بهش بگی کنگره می گوید کسی که از ما فرار میکنه و بدش میاد او را پرش نکردند (وقتی مادرم تمام وقتش را با دوستان و خواهر شوهرش میگذراند و وقتی به او میگویم فلان جا برویم میگوید کار دارم )من باید ببینم چی کار کردم و چیکار میکنم که او دوست نداره با من باشه مسافرم دوست نداره بامن باشه و از من فراریه. پیوند محبت به کلام و قرار داد نیست که اگر تو مصرف کننده نباشی و پاک باشی من دوستت دارم مانند محبت کردن ما به یک درخت که از روی عشق و علاقه هست و چون تشنه هست محبت میکنی آب میدهی و برای میوه نیست و همچنین محبت کردن پدر و مادر به فرزندان که بدون انتظار است به جز موارد اندکی که انتظار دارند فرزندان در پیری از آنها مراقبت کنند و جناب مهندس در سی دی موانع محبت میگوید که تمام آدمها ایراد دارند و اگر این را متوجه بشویم شخص را اذیت نمی کنیم مانند وقتی که با مسافرم سر موضوعی مشکل دارم باید کوتاه بیایم و در مورد مشترکات مان حرف بزنیم و شخص را ناراحت نکنیم و از طعنه، کنایه و سرزنش دوری کنیم و به پدر و مادر خود و مسافرم خط ندهیم که اگر شخصی بخواهد به نقطه تفکر برسد خودش باید برسد و با گفتن فقط رابطه ها خراب میشود و پیوند محبت را خراب میکند که همه آن بستگی به من دارد که چه بویی از خود تراوش می کنم ، ناز درمانی و محبت گل را خشک میکند محبت  باید از ته دل  و واقعی و به اندازه باشد مانند چاه آب که هر چه از آن آب برداریم زلال تر می شود گوهر محبت و الماس در اثر فشارهای زیاد طی میلیون ها سال با سختی به وجود می آید حال اگر به انسانها محبت کنم و دوستشان بدارم حال خودم بهتر می شود اگر با کسی دعوا کنیم وقتی به او زنگ بزنیم حال خودمان بهتر میشود ما در کنگره یاد میگیریم که به همدیگر محبت کنیم چون کسی نبوده که به ما یاد بدهد و یا به پدر و مادرمان آن ها هم بلد نبودند ما در کنگره می آییم و با آموزش هایی که مجانی از آن ها می گیریم یاد میگیریم با بخشیدن جوشش به وجود می آید بخشیدن و هی بخشیدن هر چی بیشتر ببخشی آب زلال تر می شود و محبت بیشتر و کم کم موانع محبت کنار میرود و تو بیشتر می توانی ببخشی.
خلاصه سخنان همسفر الهام : 
ما در رابطه با دیگران که از ما تنفر دارند و یا ما دوستشان داریم ما خودمان تعیین کننده هستیم و باید بپذیریم که مسافران ما بیمار هستند یک مصرف کننده که اگر پذیرفتیم  که خودمون تعیین کننده هستیم مسئله برای ما راحت تر حل می شود و اگر پذیرش نداشته باشیم باعث بیماری و مریضی ما میشود پیوند محبت با خدمت کردن به وجود می آید مانند پدر و مادران ما که جوانی وقت و آسایش و خواب خود را گذاشتند وبه ما خدمت کردند که ما به اینجا برسیم ما باید به بچه هایمان خدمت کنیم وآن جور که دوست دارن با آنها رفتار کنیم. انشاالله خدا کمک کند تا خدمت انجام شود در کنگره بقیه آمدند و به ما خدمت کردند و مابه آرامش رسیدیم و ما خدمت می کنیم تا بقیه به آرامش برسند که این دنیا محل گذر است و قیافه و تیپ به آدم شخصیت نمی دهد بلکه نفس او هست و به ما می گوید در چه مرحله ای از محبت هستیم که محبت و خوبی در دنیا ماندنی است امیدوارم که بتوانیم به همدیگر محبت کنیم
سخنان گوهر بار از سرکار خانم ندا این چیزی که تعیین می کند انسان در کجای هستی قرار دارند بالا یا پایین فقط محبت درونی هست اگر محبت باشد ما وجود داریم و هستیم و چیزی برای گفتن داریم و اگر محبت نباشد مانند ظرف خالی می ماند دنیایی که مال و مکنت حرف اول را می‌زند خیلی سخته که با آموزش و یادگیری محبت کردن امکان پذیر است، جایی که من بفهمم و درک کنم و به یقین برسم که نفع من در نفع دیگران است حال خوشی پیدا می کنم امکان ندارد حال من خوب باشد و بقیه حال بدی داشته باشند خوشبختی مانند تلفن است که اگر تو داشته باشی و دیگران نداشته باشند به هیچ دردی نمی خورد پول ،مقام ،خانه همه اینها  را داشته باشم ولی نتوانم بچه ام را بیرون از خانه بفرستم (از ترس یده شدن یا هزاران اتفاق بد) فکر میکنیم هر چه خوبی هست برای من باید باشد همه بخورند خاک من بخورم پاک  جناب آقای امین تعریف کردند که در یک اردوی همراه با دوستانشان بودند که بقیه تلاش و عجله می کردند تا بهترین پتو ها و چادر ها را بگیرند در صورتی که افراد بودن که آخر همه پتو گرفتند و همیشه دور هم می خوابیدند و آخر همه غذا می خوردند ولی از این همه دور هم بودنها لذت می بردند و حال خوشی داشتند در صورتی که آن افراد حال خوشی نداشتند و از اردو لذتی نبردند مانند وقتی که مغازه میوه فروشی می رویم سعی می‌کنیم همیشه بهترین میوه ها را جدا کنیم و بخریم . حال باید به این درک برسیم  آموزش ببینیم خدمت کنیم از پول و وقتمان بگذریم( البته فکر میکنیم وقت چیز مفتی هست و هیچ ارزشی ندارد )حرف و کلام زدن ،پول دادن کمک می‌کند که ما محبت را درون خودمان به وجود بیاوریم جنس محبت من از هر چه باشد روی شخص مقابل همان تاثیر را دارد اگر از جنس توقع و انتظار باشد آن شخص انتظار من را برآورده نمی‌کند اگر جنس محبت من ناتوانی است و از روی نیاز به تو محبت می کنم آن نیاز برآورده نمی شود.
سلام دوستان مریم هستم یک همسفر آقای مهندس می‌فرمایند : محبت کردن به سخن گفتن نیست و به عمل کردن می باشد من همیشه گله میکردم اگر مسافرم به من بگوید دوستت دارم من رو دوست دارم در صورتی که او همیشه در کارهای منزل به من کمک می کرد و در تمام کارها همراه من بود که پس از گذشت زمان متوجه شدم جنس محبت او حقیقی است و با عمل کردن این کلمه را به من میگوید در صورتیکه من هر  کجا حال خوشی پیدا می‌کردم این کلمه دوستت دارم را میگفتم
خیلی فکر کردم دیدم باید به عمل بگی دوستش داری و کاری انجام بدهیم که این خیلی خیلی مهم و با ارزش است.
سخنان پایانی سرکار خانم ندا ایشان فرمودند خیلی از مسافرهای ما یاد نگرفته اند ، چون برای من کادوی تولد نخریده سال دیگر برایش کادو  نمی خرم نه اتفاقاً باید سال دیگر  باشکوه تر برایش جشن تولد بگیریم باید به آنها یاد بدهیم  و کسی برایشان این کارها را انجام نداده  و البته انتظار نداشته باشیم  چون محبت میکنیم برای خودمان که به آرامش برسیم  وقتی به فردی کادو می دهیم  خودمان لذت میبریم  و خوشحال می شویم  چون می بخشیم حس خوبی داریم و خوشحال هستیم مطمئن باشیم آن هم این کار را می‌کند چون از  ما یاد می گیرند ما باید به آنها یاد بدهیم.
در پایان خانم همسفر مریم برای شفای تمام بیماران جسمی و روانی دعا کردن و از خدا خواستن که این بیماری کرونا از کل جهان هستی پاک کند چون که این بیماری همه جا را فرا گرفته است درخواست داشتند که برای مادرشان که عمل جراحی دارد دعا وحمد شفا بخوانید.

نویسنده و نگارش همسفر فاطمه از لژیون پنجم

لژیون پنجم همسفران شعبه سهروردی در روز دوشنبه ۹۹/۸/۱۲ راس ساعت ۱۷ با راهنمایی سرکار خانم ندا و دستور جلسه سی دی ایمان آغاز به کار نمود.

 سلام دوستان زینب هستم یک همسفر
 در مورد سی دی ایمان؛ آقای مهندس فرمودند: ایمان یعنی اعتقاد داشتن، تجلی نور خدا در انسان، تجلی نور خدا در انسان، تجلی صفات خداوند در انسان است که صفات خدا مثل بخشندگی و مهربانی که اگر بگوییم خداوند بخشنده است انسان با ایمان هم بخشنده است، اگر بگوییم خداوند مهربان است انسان با ایمان هم مهربان است .آقای مهندس می فرمودند کسانی ایمان ندارند یا ایمانشان ضعیف است بیشتر به بیماری ها دچار می‌شود.آقای مهندس فرمودند ما باید از عصاره جانمان را بگذاریم. وقتی که با ایمانیم؛ این یعنی مثلاً وقتی ما یک چیزی داریم آنی که برای خودمان می‌خواهیم برای بقیه هم بخواهیم .و دیگر اینکه گفتند ما اگر به نوعی به کسی کمک می‌کنیم ما نباید فکر سرمایه‌گذاری روی آن کمکمان بکنیم. در صورتی بخشش ما از نوع ایمان است که بلاعوض باشد و ما هیچ چشمداشتی از طرف نداشته باشیم. و یک مثالی هم زدند که مثل گاوی بود که می گفتند ما مثل گاوی هستیم که می خوریم و می خوریم تا شب ،وقتی شب می شود تو فکر اینم که آیا فردا از آن غذاها یا علف ها هست که ما بتوانیم فردا بخوریم که ما می گوییم خدایا فردا من چیکار کنم کارهام رو چه جوری پیش ببرم، و ما حکم همان گاو را پیدا می کنیم و ما باید آنقدر بخشنده باشیم و آن قدر ایمان داشته باشیم که حتی فکر فردا مان را نکنیم و توکلمان به خدا باشند و بدونیم با توکل به خدا کارهامون درست می‌شود.
 سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر
آقای مهندس در این سی دی در مورد نظم  در کنگره صحبت کردند و گفتند نظم در کنگره باید صد مرتبه بیشتر از جاهای دیگر باشد چون افرادی که در کنگره می آیند از نظر افکار و اندیشه دچار تخریب هایی شده‌اند و با این آموزش هایی که می گیرند می‌توانند به افکار واند یشه شان غلبه کنند و به خاطر آن تخریب هایی که در وجودشان به وجود آمده ممکنه دو قطبی یا دو شخصیتی باشند. آقای مهندس در مورد ایمان صحبت کردند و در مورده کمک راهنما ها که تو کنگره زحمت می‌کشند که به خاطر عشق و محبت که در وجودشان هست این کار را انجام می‌دهند.

 سلام دوستان منیره هستم یک همسفر 
آقای مهندس در سی دی ایمان در مورد نظر صحبت کردند و گفتند:باید نظم در همه جا برقرار باشد و احترام بزرگتر و کوچک تر مشخص باشد، و ممکنه یک جاهایی پرتی هایی هم وجود داشته باشد مثل همون خلقت انسان که خداوند یک انسان هایی هم ناقص الخلقه آفریده چون حتی شاید به وجود آنها هم نیاز بوده .و در مورد دوقطبی بودن حرف زدن و گفتن افراد معتاد حالت دو قطبی و دو شخصیتی دارند تا قبل از این که مواد مصرف کنند و خمارند یک شخصیت دارند و وقتی هم ناشه‌اند یک شخصیت دیگر دارند. و در مورد ایمان گفتند که ایمان تجلی نور خداوند هستند در انسان یعنی آن صفات خداوند در انسان نهفته است مثل اینکه وقتی خداوند علیم است انسان هم علیم است، و وقتی خداوند قادر است انسان هم قادر است ولی خداوند اقیانوسی از آن علیمی و محبت را دارد ولی انسان ها یک قطره از آن را دارند. و دیگر اینکه انسان باید همیشه در حرکت باشد مثل برکه نباشد چون به گنداب تبدیل می‌شود و باید حرکت داشته باشد و ببخشد. باید مثل کمک راهنما ها که از عصاره جانشان مایه می‌گذارند و بدون هیچ چشمداشتی، و پشت این عمل یک ایمانی است آنها به خاطر ایمانی که به کنگره و آقای مهندس دارند از دل و جان مایه می گذارند و این کارها را می‌کنند. همه چیز نباید به گفتار باشد باید به عمل هم باشد،نباید با زبان فقط شعار بدهیم باید به عمل هم انجام بدهیم. و تابذری نکاریم هیچ چیزی برداشت نمی کنیم ما هر چیزی بکاریم همان را برداشت می کنیم. و هیچ چیزپیش خداوند پنهان نمی ماند و خداوند به همه چیز آگاه است.

 سلام دوستان الهام هستم یک همسفر 
تواین سی دی آقای مهندس می‌گوید که ما خیلی کارها که انجام ‌می دهیم از روی عقلمان است مثلاً می‌گویم من اگر این کار را انجام بدهند در عوضش یک چیزی دستمزد می‌گیرم یا چه کاری برایم انجام می‌دهد آن طرف، همیشه می آییم با عقلمان این را می سنجیم،ولی اگر ببینیم این راهنماها یا بقیه خدمتگزاران که توی کنگره خدمت می کنند به خاطر آن ایمانی است که دارند آنها با خدا معامله می‌کنند و با انسان‌ها معامله نمی‌کنند و طرفشون خدا است.تواین سی دی می گوید کسی که ایمان دارد مثل آب رودخانه است و به همه درخت ها آب می رساند و به دریاها و دریاچه ها می ریزد و کسانی هم که ایمان دارند مثل اینها هستند می‌توانند به خیلی‌ها خدمت کنند. ولی کسی که ایمان نداشته باشد مثل یک برکه کوچک است وقتی که ساکن باشد آن بر که به مرور زمان گنداب می‌شود چون می‌ماند و فاسد می‌شود. آقای مهندس می‌فرمایند ما بنده ها خیلی ناشکریم واقعا مثل همون گاو میمونیم که ناشکری می کرده و علف‌ها را میخورد ولی می‌گفت شاید الف ها فردا نباشد.ما بنده ها هم همین طوریم ومی گویم شاید فردا این چیزها نباشد چون به خدا ایمان داریم اگر بدانیم که خداوند هم وجود دارد و بدانیم وعده‌های خداوند دروغ نیست و اگر بگوید کسی تو صراط مستقیم برودمن بهش پاداش می دهم و ما هم بهش ایمان داشته باشیم هیچ وقت ناشکری نمی‌کنیم.

 سلام دوستان فاطمه هستم یک همسفر 
در این سی دی چیزی که برای من خیلی مهم بوده اینه که تو این سیستم خلقت باید دوست داشته باشید تا یکی تو را دوست داشته باشد باید محبت بدهید تا بهت محبت کنند عشق بدهی تا عشق را دریافت کنید.تا یک چیزی رامانکاریم،آن چیز را مادرونمی کنیم.
ما فکر می کنیم ایمان فقط به نماز خواندن و سفره و دعا کردن است و همه اینها بین مردم مد شده که هر جا یک گره تو کارشون می‌شود یک سفره می‌اندازند و یک مقداری خرج می‌کنند یا قرآن می خوانند یا دعا می کنند تا آن مشکلشان حل شود،درسته این ها از نظر کنگره رد نمی شود، ولی ایمان واقعی اینه که ما یک چیزی را ببخشیم یا یک چیز را اهدا کنیم و فضل و بخشش داشته باشیم. و از عصاره جانمان اهدا کنیم.ما باید آن عشق و محبتی که می‌دهیم بی منت باشد مثلاً من به مادرم یا همسایه محبت می کنم چون میدونم آن مثلاً یک روز بر می‌گردد و محبت را به من می کند ،اگر این جور باشد این محبت را دریافت نمی‌کنم یا به صورت واقعی و حقیقی نیست. ما همه تو زندگی فکر می‌کنیم که ایمان داریم ولی ایمان واقعی و توکل واقعی آن است که ما باید اعتقادمان، اعتقاد حقیقی باشد و ما باید ایمان داشته باشیم که این حکمت است. این سیستم خلقت است که این اتفاق ها برای ما می‌افتد. و این دلیل بر این نیست که مثلاً ماهم مثل همون گاوباشیم و هر سوال خانم لیلا
 سلام دوستان لیلاهستم یک همسفر
 وقت‌هایی که من نمی فهمم و وقتی به هم میریزم و عصبی می‌شوم ؛یک وقت‌هایی شده که بچه‌ها یم را کتک میزنم و‌ داد میزنم ولی یک لحظه به خودم می آیم و متوجه می‌شوم که نفهمیدم که چه جوری اینطوری شدم. فکر می‌کنم به خاطر مسافر م هست که این کارها را کرده و باعث این اخلاق و رفتار من شده یا اینکه این اخلاق و رفتار در وجود من بوده؟
جواب استاد :
سلام دوستان ندا هستم یک همسفر 
من خودم همیشه یک مثال میزنم من نوعی مثل یک سطل بودم که این سطح خیلی سوراخهای ریزی داشت و این مسافری که باهاش هستم  مثل آبی است که ریختندتواین سطل،  و وقتی این آب ریخته شد تازه سوراخهای سطل مشخص شد، یعنی من وقتی با این مسافر مواجه شدم فهمیدم که عیبهای درون خودم چیه ؛اگر که مثلاً فرض کنید من با همین عیبهایک شوهری گیرم می آمدیا یک کسی سر راه من قرار می‌گرفت که هیچ کدام از این ایرادها که مسافرم دارد را آن نداشت چی میشد؟ این عیب ها در درون من خیلی هم پررنگ تر میشدند.
فرض کنیدیک نفرآدم ولخرجی هست، اگر خدا بهش نظر داشته باشد یعنی خدا بخواهد واقعا هدایتش کند، چون آدم ها را خدا نمیخواهد همه را هدایت کند بعضی‌ها را می‌خواهد هدایت کند، اگر خدا بهش نظر کند و بخواهد هدایتش کند می‌گذاردش یک جایی که نتواند ولخرجی کند. یعنی یک خانواده‌ای مثلاً فقیر که نون شب شان را هم ندارند از نعمت های خدا استفاده کنیم ولی هیچ اعتقادی هم به فردا  نداشته باشیم که یک ساعت بعداین آرامش و این نعمت هست برای ما یا نه؟


به نام قدرت مطلق الله

رابطه یادگیری و معرکه گیری»



برای اینکه یادگیری را جایگزین معرکه گیری کنم تصمیم گرفتم در هر کاری بجای مقصر جلوه دادن مسافر، فرزندان و. اول فکر کنم و بدانم که هر مشکلی که در زندگی برایم پیش می آید برای .


  گزارش عملکرد لژیون پنجم دوشنبه مورخ99/9/10 با دستور جلسه وادی نهم بخش دوم
در ابتدا خانم ندا کمک راهنمای محترم این گونه صحبتای خودشون رو آغاز کردن
اولین کسی رو که باید دوست داشته باشیم خودمون هستیم تا خودمون رو دوست نداشته باشیم ومحبت کردن به خودمون  رو یاد نگیریم نمی تونیم به دیگران محبت کنیم به قول آقای مهندس وقتی تو خونه هستید به خودتون برسید نه اینکه فقط زمانی که میخواهید بروید بیرون .این یعنی احترام به خودم نمیزارم واین یک چیز درونیه وقتی این اتفاق می افته دیگرون هم این رو میفهمند موج ش رو میگیرن اونام به من احترام نمی گزارن .ما انسانها باید یاد بگیریم که همه چی در طول زمان اتفاق می افتد .شما مثلایک سال دیگه دوسال دیگه بر می گردید می بینید یه اتفاقی براتون  می افته شمادعکس العمل خودتون رو می بینید که نسبت به سال قبل چقدر تغییر کرده وشما سال قبل در برابر اون اتفاق چه عکس العملی رو نشون میدادید چون این تغییرات ذره ذره اتفاق افتاده وشما اصلا متوجه نشدید .وبدونیم بهترین راه کوتاهترین راه نیست از اون طرفم نباید بگید من نمی تونم چون هر چیز دست خود ماست همه چی .یه جایی باید لنگر کشتی رو کشید این نیست که بگید هروقت شد لنگر کشتی رو میکشم بلاخره باید یه جایی کشید و حرکت کرد .
بر می گردم به وادی هشت ودر مورد بستن پیمان آقای مهندس فرمودند تا زمانی که پیمان رو نبندید نمتونید وارد وادی نهم بشید زمانی که به وادی هشتم رسیدید وشرایطشو داشتید باید پیمان خود رو ببندید .از تجربه خودشون صحبت کردن و فرمودن : که من ۴ماه بعداز رهایی بود که یه قضیه ایی برام پیش اومده بود ودوست داشتم برم وبه یکی بگم وطبق فرمایش آقای مهندس بهترین کس  خود خداست و اگر خداوند رو قبول ندارید به کوه وصحرا بگید .ومن خیلی دوست داشتم این کاررو انجام بدم رفتم و انجام دادم و اتفاقات جالبی بعدش برام اتفاق افتاد .
در ادامه صحبتا در مورد نقطه تحمل صحبت شد .نقطه تحمل یعنی ظرفیت .ظرفیت یعنی چی؟ ظرفیت معادل دانایی یعنی هر چقدر دانایی شخص میرود بالا ظرفیت هم به همین نسبت  بالا میرود .یعنی ظرفیت من الان یه اندازه ایی که فقط می تونم یکسری از مسائل رو قبول کنم .شما فرض کنید میرید یه هتل پذیرش هتل  میگه ظرفیت ما اینقدر و ظرفیت هتل پرشده .ظرفیت پذیرش انسانهام همینطوره .یعنی ما تا یه حدی می توانیم مشکلات رو حل کنیم .یا حرف دیگران را تا یه حدی می تونم  تحمل کنم .اتفاقات زندگی رو تا یه حدی میتونم تحمل کنم .در این سی دی گفته شده که باید شرایطتون  رو تغییر  بدید نکته ایی که هست دراین  سی دی ودراین وادی میگه بایدخودت رو تغییر بده و نقطه تحمل خودت رو ببر بالا.نقطه تحمل رو چه طوری میشه برد بالابا آموزش گرفتن .با توجه به  سی دی تغییر جایگاه اون ساختار قبلی رو خرابش کنم  واین خراب شدن در اثر اتفاقات و آزمایشاتی ست که  برای انسان اتفاق می افتد یه اتفاق ناگوار وهمراه بادغم واندوه برای من می افته ومن مجبور میشم نقطه تحمل خودم رو ببرم بالا.که آقای امین در سی دی تغییر جایگاه میگن که تمام اون چیزی رو که داری ازت میگیره تا  بتونی  نقطه تحملت بالا بره.یک استخر رو زمانی میتونی بزرگش کنی که آبش رو بکشی بیرون و خراب ش کنی
واین ظرفیت و بالابردن دانایی در اثر ناکامی ها ومشکلات و سختی ها ی زندگی اتفاق می افته .یه موقعی هست خواسته ایی داری که ظرفیتت بره بالا ودر اثر اون خواسته اون مشکلات براتون بوجود میاد که بتونی ظرفیتت رو ببری بالا .واگر به حال خودمون بزارنمون ظرفیت ما بالا نمی رود .ونکته دیگه ایی که فرمودن این است که باید نقطه تحمل فرد مقابلمون رو بشناسیم .
در مورد پیام اول وادی :خانم ندا فرمودند که آقای مهندس در سی دی پاداش کاملا توضیح دادن ( پیام برای  کسانی که به دنیای تازه قدم نهاده اند وبه خویش خویشتن توجه می نمایند ) ما الان اومدیم تا وادی هشتم الان باید یکسری از مسائل برامون مهم نباشه اینکه دیگران در مورد ما چه قضاوتی میکنند برامون مهم نباشه .( به خویش خویشتن توجه نمودن ) من الان اومدم به این دنیا‌.برای چی اومدم ؟ اومدم چه کاری رو انجام بدم ؟ اینها براتون مهمه .کسی که اومده از وادی اول تا وادی هشتم رسیده براش مهمه که چرا من الان نمیتونم سر بچه م دادنزنم .چرا نتونم نقطه تحمله مو بالا ببرم .کسی که براش  مهمه که رو خودش کار بکنه وارد یه دنیای تازه ایی می شه در این وادی نمی تونی فقط حرف بزنی باید وارد عمل بشی .اعمال پنهانی نه اعمال ظاهری .هر کار معنوی مادی رو به همراه داره تو معنوی رو انجام نمیدی که مادی بیاد ولی خودش میاره آقای مهندس می فرمایند امکان نداره کسی تو راه مستقیم باشه وخدا تامین ش نکنه یعنی سایبانان برافراشته خواهند شد به شرط اینکه اون ایمان رو داشته باشی پس آن کنید که فرمان است.فرمان خدا رو باید اجرا کنی تا به صلح و آرامش برسی.
مشارکت همسفر خانم زینب : آقای مهندس می فرمایند بذر نیکو بکار .در مورد کشاورزی می گه هر بذری که بکاری همان رو برداشت میکنی مثلا اگر نهال سیب بکاری باید یه مدت صبر کتی تا این درخت بهت سیب بده واگر حنظل بکاری میوه حنظل که خیلی تلخه همون رو برداشت میکنی .وما می تونیم هم از نعمت اون میوه استفاده کنیم وهم سایبان اون درخت در آفتاب و گرما .وهمینطور می توان به کارهای ارزشی هم اشاره داشته باشیم که با انجام کارهای ارزشمند و خوب باعث میشه رحمت زیادی به زندگی ما برسه .
مشارکت همسفر الهام : همیشه راه مستقیم و ضد ارزشها وغیر مستقیم برا انسان مشخص شده  و خداوند به انسان اختیار داده .ممکنه راه ضد ارزشها زیبا بنظر برسه و راهش کوتاهتر باشه ولی عاقبت و سرانجام خوبی نداره وخداوند اول از انسان کار رو میخواد وبعد پاداش رو میده پس باید ایمان داشته باشیم و بدونیم اگر بخوایم مشکلی رو حلش بکنیم باید از ضد ارزشها دوری کنیم و بدونیم بصورت تک شاخه ایی نمی توانیم ضد ارزشها رو حل کنیم باید تمام ضد ارزشها باهم حل شوند .بااومدن به کنگره خیلی چیزها رو یاد گرفتیم باید این آموزشها رو عملی کنیم وبر زمین و سما توجه کنیم .



نویسنده و نگارش همسفر مریم از لژیون پنجم



خلاصه سخنان استاد محترم:

۱۵ آذر ۷۶ روزی بود که آقای مهندس به درمان رسیدند. الان ۲۳ سال از آن تاریخ می گذرد، این تولد ،تولد همه ماست در کنگره، مبارکه همه ما باشد. از اون موقعی که بند نافمان را بریدند، قرار بود که ما توی کنگره باشیم واین تقدیر ما بوده. قطعاً همه ما لحظه ای را که اذن ورود به کنگره صادر شده یادمون هست.

آشنایی من با کنگره ۶۰ به این شکل بود که، مسافر من مصرف شیشه داشت،ولی برای من اصلا قابل باور نبود. من برای تحقیق راجع به شیشه توی اینترنت سرچ میکردم، که خدا آدرس کنگره ۶۰ را به من داد. البته من سه سال بعد وارد کنگره شدم.

من چطور میتونم از بنیان کنگره قدردانی کنم؟ تنها راه قدردانی در کنگره ۶۰ فقط خدمت کردن است. خدمت کردن نیاز من برای رسیدن به حال خوب و رشد است. آقای مهندس مخترع چشم الکترونیک هستند، ایشون می توانستند بعد از رهایی، دنبال اختراعشان بروند ، ولی راه خدمت را در پیش گرفتند. البته کنگره ۶۰ هدف نیست، قرار نیست که ما همه زندگی را برای کنگره رها کنیم.

خانم طاهره:

برداشت من ازصفحه ۴۵ کتاب ۶۰ درجه، این هست که یافتن راه خیلی مهمه! قبلاً راه های زیادی را برای ترک تجربه کردم شکست خوردم،چون راه درست را پیدا نکرده بودم.بحث اراده نیست چون کسانی که در مراکز دیگر ترک میکنند ۵۰ برابر سختتر از کسانی که در کنگره هستند ترک میکنند. انسان اراده محکم تر داشته باشد وفکر کند که اصلاً درگیر اعتیاد نمی شود زودتر به دام می افتد،مثل شناگر ماهری که در دریا غرق میشود. چرا معتاد پس از ترک بازگشت می کند؟ چون جسم خیلی مهم است. وقتی ما یک سردرد ساده میگیریم جسم و روان مان به هم میریزد، باید بدونیم که جسم و روان مثل سوار و سوارکار باید با هم در تعادل باشند.

خانم ندا: در این راه منظور راه های پیچیده و سخت نیست، نوع انتخاب عکس العمل من نسبت به اتفاقات و مسائل روزمره زندگی یعنی انتخاب راه.

گروه کم خردان بی گدار به آب می زنند و بی تفکر و باعث پشیمانی می شوند، ولی خردمندان با اندیشه ،تفکر ، تعقل وم راه درست را پیدا میکنند. درسی دی محرم آقای امین می فرمایند: بعدازیافتن راه برداشت ما هم بسیار مهم است. مثل این که دو نفر مسیر کنگره را پیدا می‌کنند: یک نفر خدمت می‌کند فرمانبرداری می‌کند و به رهایی می رسد، ولی نفر دوم فقط یک تماشاچی است و نتیجه نمی گیرد.

معنای اعتیاد: بیماری که شخص خودش خواسته یا ناخواسته به وجود آورده است.

این اعتیاد حتی می‌تواند به موبایل باشد،آقای امین در سی دی موبایل فرمودند: اعتیاد به موبایل هم مثل مواد میتونه باعث بشه که شخص فقط با گوشی مواد شبه افیونی مغزش ترشح بشه، اصولا هر عادت ناپسندی میتونه روی ترشح هورمون های شبه افیونی مغز تاثیر بگذاره.

صفحه۵۰ کتاب ۶۰ درجه: در مثال کارناوال شادی که منظور مصرف مواد مخدر در افراد معتاد هست فقط مواد مخدر این حالت را ندارند، اگر ما این مسئله را در مورد همسفرها در نظر بگیریم: همسفری که زود عصبانی می شود یا بی خوابی شبانه دارد و یا قرص مصرف می کند، قرص هم مثل همان مواد عمل می کند و مشکلی را حل نمی کند، فقط فرد را سرمست می کندو سیستم های حیاتی او را از کار می‌اندازد دقیقاً مثل مواد مخدر، مشکلی را حل نمی کند، فقط روی مشکل سرپوش می‌گذارد. ریشه این بیخوابی ها و مشکلات همان افکار و قضاوت های منفی ذهنی درمورد دیگران است.

درمان اعتیاد به قرص بسیار بسیار سخت‌تر از درمان اعتیاد به مواد مخدر هست، چون فرد قبول ندارد که مشکل دارد، به قول آقای مهندس درمان یک همسفر خیلی خیلی سخت تر از درمان اعتیاد به قرص است، زمان زیادی باید بگذرد تا همسفر متوجه شود که بیشتر از مسافرش مشکل دارد، آقای مهندس در سیدی وادی سوم فرمودند: مسافر پیش همسفر شاهه!!!

صفحه ۵۷ کتاب ۶۰درجه: همه چیز ما سلول های ماست، انسان نهایتاً به سلول می رسد و بعد به اتم، اجسام در جهان امواج فشرده هستند و این امواج فشرده اتم را به وجود آوردند.

درسی دی کوانتوم آقای امین می فرمایند همه اجسام از موج و ذره تشکیل شدند.

اگر ما از مال و جلال و ثروت و.‌‌‌ دست کشیدیم، وبه جایی برسیم که از حرف کسی ناراحت نشویم و دیگران را همان طور که هستند دوست داشته باشیم، توانیم با حس های خارج از جسم به تکامل عقل برسیم و بفهمیم که امواج چه هستند و ما از کجا آمده ایم. آقای مهندس در سی دی مثلث حیات فرمودند: مهمترین کاری که ما باید توی حیات این بُعد، انجام بدیم این است که عقل را تکامل بدهیم.

صفحه ۵۸ کتاب ۶۰ درجه :طرحی نو: مهمترین کاری که آقای مهندس در تاریخ 75،11،7 انجام دادند چه بود؟ ایشون در این تاریخ مهم در ماه مبارک رمضان فقط و فقط به مواد شان نظم دادند.

بیشتر مشکلات ما از نداشتن نظم در زندگی هست. وقتی مانطم نداریم و همیشه در استرس و آشفتگی هستیم و کلی برنامه و خواسته داریم، فرصت تفکر و اندیشیدن نداریم. اولین کاری که باید انجام بدهیم این است که: یک سری خواسته‌ها را کنار بگذاریم و بعد به کارهای مهم نظم بدهیم ،بعد با حرکت راه نمایان می شود.اون موقع هست که می فهمیم چه خواسته ای داریم.پس با نظم و برنامه به تفکر می رسیم.

سوال همسفر منیره: برای افرادی که قرص مصرف می کنند، چه راهکاری برای ترک وجود دارد؟

خانم ندا: شخص باید خودش به نقطه تفکر برسد، مثلاً خاله من قرص می خورد و خودش تصمیم گرفت که ترک کند، برای همین از یک دکتر م گرفت.

. به هرحال باید خود شخص تصمیم بگیره که این یا به صورت الهام برای اون اتفاق میفته،یا شخصی که فرد اونو خیلی قبول داره باید بهش بگه.

در نظر داشته باشیم که ترک قرص خیلی خطرناک تر و ظریف تر از ترک موادهست. به طوری که بعد از هر ۲۱ روز، فقط باید یک سوهان روی قرص بکشند.

سوال خانم فاطمه: منظور از سردار دراین کتاب چیست؟

خانم ندا: آقای مهندس ۳ استاد برجسته داشتند: استاد سردار که مسائل الهی را برای ایشان میگفتند، استاد سیلور که مسائل علمی را می‌گفتند، و استاد رعد، مسائل مربوط به محبت را، نکته مهم در مورد استادان آقای مهندس این هست که، فقط به گفته های آنها توجه کنیم و آموزش بگیریم. شناخت ماهیت آنها مهم نیست.

سوال خانم مریم:چرا قانون های کتاب ۶۰ درجه با وادی های کتاب عشق منطبق نیست؟

خانم ندا: آقای مهندس به هنگام سفر پله پله با این قانون ها مطابق با حال درونی خودشون و احتیاجات خودشون سفر کردند،مثلا زمانی که ۵۳ روز در یک ایستگاه توقف کرده بودند به ایشان گفتند با حرکت راه نمایان می شود یعنی حرکت کن، ولی بعد آقای مهندس کتاب عشق را طبق قانون هایی که هر شخص باید در سفر خود طی کند دسته بندی کردند و به صورت ۱۴ وادی منظم کردند و نوشتند.

به قلم همسفر زینب


خلاصه سخنان استاد محترم خانم ندا همه چیزهایی که ما یاد میگیریم در کنگره کار بردی است وحالت فلسفی نداردودر وادی هفتم یاد گرفتیم که برای مشکلات راهی پیدا کنیم چون کنگره راه را نشان می دهد وراه را من باید بروم واینجا مثل نور شمعی است که خودت را باید پیدا کنی اقای مهندس درموردترک اعتیاد اول مشکل که داشتند 
هسفر مریم
عکس العمل های اشکار وپنهان، وقتی یک شخصی سقوط ازاد می رودعکس العمل های اشکار داردپریدن پا-ابریزش بینی-عرق کردن عکس العمل های اشکار هستندکه خود بدن بعد از 2الی 3 هفته اینها محو میشوند
همسفر ندا 
پدر شوهر من می گفت ترک تریاک خیلی سخت است ولی شیشه 3 روزکه بخوابدچیزی در بدنش نیست ومن این را باور کردم. ولی مسافرمن بعد از 3 روز می رفت وموادش را مصرف می کرداینطور نیست چیزی که هست این بود که ان ادم ،ادم سابق نبودبچه ها ما همه مان نئشه طبیعی هستیم یعنی مورفین،کدئین،سرتونین واین چیزها رامغز ما تولید می کند که گاهی می گوییم قند توی دلمان اب شداینها همه اش به خاطر فعل وانفعالات شیمیایی است که در بدن انجام می شودوسالم هستیم ولی یک مصرف کننده نئشه طبیعی اش از بین رفته به  قول اقای مهندس شکر برایش معنی شیرینی شکر را نداردراه می رود خسته می شودو زندگی برایش معنی نداردواین دلیلی بود که اقای مهندس برگشتند وگفتند داشتم زندگی ام را از دست می دادم در تاریخ 76/2/17اقای مهندس روی 2 گرم هستند. ترک اعتیاددوم سال66بود که9 ماه طول کشیدکه پیش متخصص بود و30 هزار تومان به الان 50 میلیون می شودکه برای درمان 20 روزه هزینه می کردند ولی ما قانون یازدهم را نادیده می گیریم.ترک دوم به یک چیزی شبیه شربت تریاک بوده ولی مدت ان 21روز بوده کم بوده ودر این مدت شخص می خواسته این کاررا انجام بدهد.
همسفرلیلا: یعنی اقای مهندس متد Dst را از روی این ترکشان ابداع کردند؟ این متد تجربه اقای مهندس بود وماه رمضانشدتصمیم گرفتندروزه بگیرندوگفتند باروزه های دیگر فرق دارد یکی موقع سحر ویکی موقع افطار ودووعده وسط روزاین دو وعده منظم شدواقای مهندس گفتند من اصلا چقدر مصرف می کردم.این شربت چند سال بعد از کنگره مشخص شد ودیدند خیلی بهتر است که شخص با ساقی ها در ارتباط باشد وبعد از چند سال این دارو امد وچقدر حسن دارد
همسفر ندا:
محبت، انچه باور است محبت است وانچه نیست ظروف تهی است.
همسفر منیره:
وقتی باورها با محبت مخلوط می شوندیک محبت واقعی می شوند محبت به تنهایی فایده نداردو محبت وباور باید با هم باشدتا محبت واقعی خودش را نشان دهدوقتی محبت وباور باهم باشدمحبت واقعی است.
همسفر ندا:
محبت واقعی یعنی چه؟
همسفر منیره:
یعنی از درون باشدسرزبونی نباشد عمل وزبان باهم باشد به تنهایی فایده ای ندارد.
همسفر لیلا:
محبت بین پدر وفرزند ومادر وفرزندیک محبت است چون واقعی است مثلا سر زبونی سر بچه داد بکشی این واقعی نیست از ته دل نیست ولی واقعا به اوعشق داری ودوستش داری.
همسفر ندا:
سی دی بمب در موردپدر ومادرمحبت کردن است تاکیدبه احترام پدر ومادر است اقای مهندس گفتند اگر به پدر ومادر احترام نگذاریدهیچ وقت روی خوش زندگی را نمی بینید. اگر پدر ومادررا از ته قلب به قول خانم منیره دوست نداشته باشید دوست داشتن به چیز خریدن نیست به قول اقای مهندس گنجشک امسال دوست دارد یاد بدهد به گنجشک پارسال که خط بدهند به پدر و مادر که ما کنگره ای هستیم و بهتر میدانیم.
محبت ان چیزی است که باور است و وجود دارد.و انچه هست محبت است و انچه باید باشد محبت است کسانی که محبت نمیکندد چیزی را از خودشان نمیکنند اینکه من فکر میکنم دیگران مرا دوست ندارند و محبت نمیکنند بدانید خودتان محبت نکرده اید وقتی مهمانی دادم و دیدم چقدر سخت است وقتی یکی مهمانی میدهد میتوانم ازش تشکر کنم.
محبت یعنی یک چیزی را بکاری تا بتوانی برداشت کنی و ارزش من به اندازه محبت من است و این محبت ب اندازه اب چاهی است که هرچقدر بکشی زلالتر میشود 
همسفر ندا:
در مورد اعتیاد با مرگ از بین نمیرود.
هسفرفاطمه:در کتاب 60درجه اقای مهندس گفتند و دوستان تعریف کردند که اعتیاد تا درون قبر هست و اعتیاد تنها چیزی است که از کالبد روح انساان جدا نمیشود ودر زندگی بعدی با ماهست تا اینکه اوم تصمیم نگیرد و تلاش نکند از بین نمیرود.
هسفر ندا:
وقتی انسان میمیرد چه اتفاقی می افتد؟
همسفر فاطمه:فرشته های مرگ می ایند روح را از کالبد جسم جوا میکنند وای ان جسم خودش باقی میماند اعتیاد در نفس است هرچیزی که ب نفس وابسته باشد باقی میماند یک آدم گوشه گیر و طلبکار و یا خنده رو با مرگ هم از بین نمیرود چون جزو خصوصیات نفس است.توفی یعنی ب طور کامل یک چیز را دریافت کردن یعنی همه ی خصوصیات را دانا بودن_خنده رو بودن_و هرچیزی باشد را تحویل میگیرد.
همسفر ندا:مرگ های زنده ب گور چرا اتفاق می افتد؟
همسفر زینب:اقای مهندس می گوید این ها که ناگهانی میمیرند سریع خاک نکنند چون احتماال زنده شدن خیلی است کسانی بودن که در قبرستان صدای کسانی که زنده ب گور شده بودن را میشنوند و انهایی که زنده بگور میشوند سختی های زیادی را باید تحمل کنند تا داخل قبر بمیرند و تا 72 ساعت مرده نباید خاک شود تا مطمن شوند کا واقعا مرده است.
همسفر الهام:فقط مرگ زمانی اتفاق می افتد  که حاله ی تابان از جسم انسان خارج شده باشد بعضی وقت ها فردی هست که میگویند نفس نمیکشد ولی زنده است و حاله ی تابان را فقط با یک دستگاه میشود اندازه گرفت اگر ان دستگاه تشخیص دهد ان حاله تابان نیست یعنی ان فرد مرده است حاله ی تابان مثل لایه ی ازون روی زمین است.
همسفر ندا:با این دستگاه میتوان تشخیص داد دور همه ما یک حاله است ک نشان میدهد نفس هنوز است و این کار توسط فرشته های مخصوص است که مامور این کار هستند و این بندرا پاده میکنند. وقتی ما خواب هستیم از طریق بند ناف با صوبر پنهان در ارتباط هستیم و ان چیز هاییی که در خواب میبینیم را حس میکنیم و این در خواب پاره نشده ولی در مرگ پاره میشود و این ها اتفاقاتی است ک برای شما قبلا اتفاق افتاده یا قرار است اتفاق بی افتد و یا اتفاقاتی است که با حسمان آنرا میسازیم .
همسفر ندا:رد مال کدام سرزمین است؟
همسفر لیلا:سرزمین فارس.نشان ان کلاه قرمز است 
همسفر ندا:اقای مهندس در مورد یک گرم در 24 روز چه توضیحی میدهند ؟
همسفر فاطمه :چیزی که برداشت کردم سرمای زیر 60 درجه همان مصرف مواد است که اقای مهندس کم کرده و به یک وعده رسیده درست که وسوسه ها و نیروهای اهریمنی هست که مصرفش را خارج از برنامه انجام دهد و میگوید با یکم تحمل میتوانیم خودمان را نگهداریم و قانع باشیم و سرمارا پشت سر بگذاریم خیلی هم درد ناک نیست.
همسفر ندا:روی خومان بیاوریم 
همسفر الهام :مشکلات همیشه هست و اگر سفر میکنیم مشکل برایمان پیش امد و یا مسافر برگشت زد این مشکات طبیعی است.
همسفر ندا:مادر سفر هستیم و در حال تزکیه و پالایش هستیم اقای مهندس با سقوط ازاد چقدر حالشان بد بوو . و باید یکم پرش پا و این هارا تحمل کند و هر مشکلی هست یا مسافر گریز زده باید تحمل کند و حتی اگر  یک حرف قرار است بزنیم و نزنیم باید فشار راتحمل کنیم و انتظار داریم فشار وارد نشود این امکان پذیر نیست و این یک تجربه در صراط مستقیم است این دفعه سخت است ولی بعد اسان میشود.
همسفر زینب:زد ارزش ها را همتا ادم می اید کنار بگذارد خیلی سختی هارا باید تحمل کند یک عادت بد را تا می اییم ترک کنیم خیلی سخت است .اگر من مسافرم برگشت کرده بخاطر من است چون خودم هنوز پاک نشده ام من باید خوب شوم تا او خوب شود.
همسفر ندا:مسافر امده گریز زده هیچی نگویم فشار میاید نفس میگوید بگو من باید بانفس مبارزه کنم من میخواهم هره نفسم میگوید گوش کنم و اوضاع هم تعقیر کند تا من تعقیر نکردم در اتفاقات هیچ چیزهم تعقیر نمیکند من وقتی نگاه می کنم به زندگی تنها چیزی که تعقیر کرده خود من هستم مسافرم همان اخلاق و رفتار را دارد من عوض شدم و نقاط حساسم را حس کردم و نقاط حساس است که نمیگذارد انسان زندگی کند
نویسنده:همسفر خانم منیره.

د
به نام قدرت مطلق الله

لژیون پنجم همسفران شعبه سهروردی در روز دوشنبه ۱۳۹۹/۱۰/۸ساعت ۱۶/۳۰به استادی کمک راهنمای محترم با دستور جلسه  وادی نهم بخش دوم آغاز بکار نمود



 پنج دقیقه اول لژیون را همسفر فاطمه در مورد سیدی کمک من به کنگره و کمک کنگره به من کنفرانس دادند.

آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

مطالب روز وبلاگ انجمن اتوماسیون صنعتی فرنوشا Lady M basketball-alomina egeffodda . پایگاه اطلاع رسانی ستاد مردمی رهپویان صلح و عدالت Michele's notes acinunad